تبلیغات اینترنتی
پیرمرد و نوه اش!
روانشناسی،داستان،...
روانشناسی،داستان،...
برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد

پیرمرد و نوه اش!


یه پیرمرد با نوه اش اومده بود خرید، پسره هی ور ور و غرغر  می کرد. پیرمرد می گفت: آروم باش فرهاد، آروم باش عزیزم!

جلوی قفسه خوراکی ها، پسره خودشو زد زمین و داد و بیداد...

پیر مرده گفت: آروم فرهاد جان، دیگه چیزی نمونده خرید تموم بشه.

دَم صندوق پسره چرخ دستی رو کشید چنتا از جنسا افتاد رو زمین، پیرمرده باز گفت: فرهاد آروم! تموم شد، دیگه داریم میریم بیرون!

من بسیار تعجب کرده بودم.

بیرون رفتم بهش گفتم آقا شما خیلی کارت درسته این همه اذیتت کرد فقط بهش گفتی فرهاد آروم باش!

پیرمرده با این قیافه :| منو نگاه کرد و گفت:

عزیزم، فرهاد اسم مَنه! اون اسمش سیامکه!

 

داستان کوتاه: آسان بیندیش، راحت زندگی کن

می گویند در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میکرد که از درد چشم خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود.

وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده میبیند. وی به راهب مراجعه میکند و راهب نیز پس از معاینه وی به او پیشنهاد که مدتی به هیچ رنگی بجز رنگ سبز نگاه نکند. وی پس از بازگشت از نزد راهب به تمام مستخدمین خود دستور میدهد با خرید بشکه های رنگ سبز تمام خانه را با سبز رنگ آمیزی کند.

همینطور تمام اسباب و اثاثیه خانه را با همین رنگ عوض میکند. پس از مدتی رنگ ماشین، ست لباس اعضای خانواده و مستخدمین و هر آنچه به چشم می آید را به رنگ سبز و ترکیبات آن تغییر میدهد و البته چشم دردش هم تسکین می یابد. بعد از مدتی مرد میلیونر برای تشکر از راهب وی را به منزلش دعوت می نماید. راهب نیز که با لباس نارنجی رنگ به منزل او وارد میشود متوجه میشود که باید لباسش را عوض کرده و خرقه ای به رنگ سبز به تن کند. او نیز چنین کرده و وقتی به محضر بیمارش میرسد از او می پرسد آیا چشم دردش تسکین یافته؟ مرد ثروتمند نیز تشکر کرده و میگوید :” بله. اما این گرانترین مداوایی بود که تاکنون داشته.”

مرد راهب با تعجب به بیمارش میگوید بالعکس این ارزانترین نسخه ای بوده که تاکنون تجویز کرده ام. برای مداوای چشم دردتان، تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز خریداری کنید و هیچ نیازی به این همه مخارج نبود.برای این کار نمیتوانی تمام دنیا را تغییر دهی، بلکه با تغییر چشم اندازت میتوانی دنیا را به کام خود درآوری. تغییر دنیا کار احمقانه ای است اما تغییر چشم اندازمان ارزانترین و موثرترین روش میباشد.

 

گام‌هایی برای درمان افسردگی 
 
 

حدود ۵ درصد جمعیت آلمان از افسردگی رنج می‌برد. در این کشور سالانه ده‌ها میلیارد یورو برای شناسایی و درمان افراد مبتلا به افسردگی و بازگشت آنها به جامعه هزینه می‌شود. افسردگی مهمترین دلیل خودکشی به شمار می‌رود.

افسردگی به فرهنگ و جامعه ‌خاصی محدود نمی‌شود. این بیماری بر اساس تحقیقات سازمان بهداشت جهانی، به طرز شگفت‌انگیزی آن‌هم با دامنه شیوع  ۵ تا ۲۰ درصد، در تمامی کشورهای جهان دیده می‌شود.

سازمان بهداشت جهانی حتی اعلام کرده است که تا سال ۲۰۲۰ میلادی، افسردگی دومین بیماری شایع جهان خواهد بود.

در آلمان حدود ۴ میلیون نفر از جمعیت هشتاد میلیون نفری این کشور از افسردگی رنج می‌برند. این رقم معادل ۵ درصد جمعیت کل کشور و در مقایسه با کشورهای در حال توسعه یا جهان سوم اندک به نظر می‌رسد. اما در آلمان سالانه ده‌ها میلیارد یورو برای شناسایی و درمان افراد مبتلا به افسردگی هزینه می‌شود.

این رقم در سال ۲۰۰۸ مبلغی معادل ۲۲ میلیارد یورو بود. این مبلغ شامل هزینه مرخصی و عدم توانایی فرد برای ادامه کار‎، هزینه روان‌درمانی ‌یا داروهای تجویزه شده، بستری شدن در کلنیک‌های تخصصی و حتی ضرر مالی بازنشگستگی زودرس افرادی است که از افسردگی رنج می‌برند.

تشخیص افسردگی با کمک متخصصان

جمعی از شرکت‌کنندگان در همایش لایپزیک


 
در آلمان برای نخستین بار همایشی با نام «از انزوا خارج شوید!» در شهر لایپزیک برای بررسی راهکارهای درمان سریع و موفق افسردگی برگزار شد.
 
بیش از هزار شرکت‌کننده در این همایش غیر از روانشناسان، روانپزشکان، روانکاوان و البته بیماران مبتلا به افسردگی، افرادی بودند که درمان موفق افسردگی را پشت سر گذاشته و شادابی خود را بازیافته‌اند. 
 
توماس مولر- روریش، صاحب یک شرکت تجاری یکی از این افراد بود. مولر- روریش به دویچه‌وله گفت: «درمان چهار سال تمام طول کشید. ابتدا تمام مدت وحشت داشتم اما خودم نمی‌د‌انستم که از چه می‌ترسم.» 

توماس مولر-روریش بارها به پزشک خانواده و متخصصان مختلف رجوع می‌کند تا دلیل ناراحتی خود را دریابد. او توضیح می‌دهد که آن زمان تمامی آزمایش‌ها‌ی پزشکی بی‌نتیجه ماند و هیچ‌کس ناراحتی او را تشخیص نداد.


 
 «۱۰ درصد مراجعه‌کنندگان به پزشک از افسردگی رنج می‌برند»


 
اولریش هگل، پروفسور روانشناسی و روان‌درمانی در کلینیک لایپزیک معتقد است، حدود ۱۰ درصد بیمارانی که به پزشک مراجعه می‌کنند از نوعی افسردگی رنج می‌برند. «Burnout» یا فرسودگی شغلی، یکی از این موارد است. 
 
پروفسور هگل توضیح می‌دهد: «افرادی که در حیطه کاری خود تحت فشار هستند و باید انتظارات زیادی را برآورده کنند دچار فرسودگی شغلی می‌شوند.» وی ادامه می‌د‌هد: «البته هر نوع افسردگی، با فرسودگی شغلی ارتباط ندارد.»

این نوع افسردگی آن‌طور که پروفسور هگل می‌گوید گاه با مسافرتی کوتاه و خواب کافی در چند هفته درمان می‌شود. البته در موارد شدید فرسودگی شغلی، فرد نیاز به ماه‌ها استراحت و خودداری از فعالیت شغلی دارد. اما در این مورد هم اگر درمان صحیح و سریع صورت نگیرد، فرسودگی شغلی می‌تواند به افسردگی وخیم منجر شود. 


 
افسردگی زمینه بروز بیماری‌های مختلف

 

افسردگی ضریب خطر سکته مغزی و ابتلا به بیمارهای ‌قلب و عروق، دیابت، آلزایمر و حتی ابتلا به عفونت را افزایش می‌د‌هد. مهمترین نکته اینجاست که بر اساس پژوهش متخصصان آلمانی، دستکم در این کشور ۹۰ درصد موارد خودکشی به دلیل ابتلای فرد به افسردگی رخ می‌دهد.

در درمان افسردگی شدید، داروهای ضدافسردگی تجویز می‌شود

یکی از بزرگترین مشکلات در شناسایی و درمان افراد مبتلا به افسردگی تشخیص این بیماری است. هنوز مرز روشنی میان سلامت یا ابتلا به افسردگی فرد وجود ندارد.
 
روا‌ن‌درمان یا روانپزشک به جای تست آزمایشگاهی، باید با توجه به پرسش‌نامه‌ای که فرد در مورد وضعیت روحی خود پر کرده است، سلامت یا ابتلای او به افسردگی را تشخیص دهد.

مرحله بعد درمان مناسب است.
 
اما درمان مناسب چگونه است؟ قرن‌هاست که روش درمان افسردگی مورد مناقشه است. پژوهشگران هنوز در مورد اینکه آیا افسردگی یک بیماری روحی است یا جسمی، اختلاف نظر دارند.

جسم و روح: دو روی یک سکه!


 
در حالی که که گروهی معتقدند افسردگی ریشه در گذشته زندگی فرد دارد و از این‌رو یک بیماری روحی است گروه دیگر معتقدند افسردگی یک بیماری ‌جسمی است که به دلیل نقص در عملکرد بخشی از مغز، بروز می‌کند. این مناقشه، نقش مهمی در شیوه درمان افسردگی بازی می‌کند.
 
در آلمان در اغلب موارد،  افسردگی خفیف و متوسط  با روان‌درمانی و افسردگی شدید را با داروهای ضدافسردگی درمان می‌کنند. در این حالت روح و جسم دو سوی یک سکه در نظر گرفته می‌شوند و بر این اساس افسردگی بیماری‌ای تعریف می‌شود که ریشه در شیوه زندگی و همین‌طور مجموعه ژن‌های فرد دارد.

عملکرد این ژن‌ها فعل‌وانفعالات و ترشحات مغزی را تحت تأثیر قرار می‌دهند. پروفسور اولریش هگل به افرادی که احساس افسردگی می‌کنند توصیه می‌کند در گام نخست از انزوا خارج شوند و تلاش کنند با افرادی که با آنها درد مشترک دارند، ارتباط برقرار کنند.

در آلمان نیز با وجود امکانات قابل توجه برای درمان بیماران مبتلا به افسردگی، گاهی لیست انتظار ملاقات با یک روانکاو یا روانپزشک آنقدر طولانی است که فرد مجبور می‌شود مدتها صبر کند. در این حالت بهترین راه دست‌به‌کار شدن و تشکیل یک «گروه‌ خودجوش» برای انجام فعالیت‌های مورد علاقه مشترک و گفتگو در مورد مشکلات فردی است.

عصبانیت یک احساس مهم در انسانهاست. این احساس زمانی به ما دست می دهد که چیزی اشتباه باشد. اما ما نباید خشم خود را ادامه دهیم باید بر آن مدیریت داشته باشیم.
تنها با بکار بردن تکنیک های ساده زیر می توانید براحتی بر عصبانیت خود کنترل داشته باشید. هر چیزی نیاز به تمرین دارد پس انتظار نداشته باشید فقط با خواندن این تکنیک ها بتوانید موفق شوید. باید بارها و بارها تمرین کنید:

1- یک نفس عمیق بکشید:
مطمئنم این جمله را بارها شنیده اید... یک نفس عمیق بکشید و تا ده بشمارید. اما من به شما توصیه می کنم یک نفس عمیق کشیده ، اجازه دهید که تا عدد ده که در دل می شمارید بازدم تان بیرون بیاید ، یعنی به صورت آهسته نفس تان را بیرون دهید! این توصیه یک دلیل فیزیکی دارد: دیافراگم به بدن دستور می دهد که آهسته آرام بگیرد.

2- اجازه بدهید زمان کمی بگذرد
از موقعیتی که شما را عصبانی کرده است دور شوید ؛اگر لازم است به حمام یا دستشویی بروید. برای چند دقیقه کاری کنید که حواستان را پرت کند و مشغولتان کند. می توانید کمی راه بروید تا کمی آرام شوید.

3- یک چشم انداز از موقیعت در ذهن خود تصور کنید
از موقعیت کنونی خود فاصله بگیرید و با خود فکر کنید که فردا یا هفته بعد یا سال بعد چه خواهد شد. می توانید این کار را تکرار کنید.

4- به این فکر کنید که واقعا چکار می خواهید بکنید
به این فکر کنید که واقعا می خواهید چکار کنید. عصبانیت مانع درست فکر کردن می شود. پس آرام باشید و به آینده فکر کنید.

5- منفجر شدن را متوقف کنید
از عصبانیت منفجر شدن به این معنی نیست که می توانید به اوج رسیده و حرف تان را به کرسی بنشانید. پس این کار را بس کنید.

6- چند تکنیک ساده کاهش استرس تمرین کنید
تحقیقات دانشمندان شان داده که استرس های روزانه باعث عصبانیت زودهنگام می شود ، پس اگر به کمک تکنیک های کاهش استرس ، آنها را روزانه از بین ببرید ، دیگر روی هم انباشته نشده و منفجر نمی شوید!

7- در مورد عصبانیت و کنترل خشم نکات بیشتری یاد بگیرید
یاد بگیرید که چگونه باید عصبانیت خود را کنترل کنید و بر آن پیروز شوید. می توانید از منابع اینترنتی یا کتابهای روانشناسی کمک بگیرید.

به همین سادگی دلشوره خود را ساکت کنید

با رعایت توصیه‌هایی بسیار ساده می‌توانید همواره زندگی سالم و شادابی داشته باشید. این توصیه‌ها می‌تواند برای هر سن و سالی مفید باشد. به یاد داشته باشید که هیچ وقت برای اصلاح و بهبود روش زندگی دیر نیست .

 زمانی که دچار استرش یا اضطراب و دلشوره می‌شوید اقدامات زیر را انجام دهید:

- درخواست کمک از دیگران در صورت نیاز

- مشغول شدن به انجام کاری ترجیحا کار مورد علاقه مانند کتاب خواندن، باغبانی و ...

- صحبت کردن با دوستان و اقوام و دیدار با دوستان و آشنایان

- خارج شدن از خانه برای مدت کوتاه و یا قدم زدن در پارک

- ورزش کردن

- انجام تمرینات آرام سازی: در این تمرین، عضلات به ترتیب از سر به طرف پا یا برعکس سفت می‌شود 10 تا 15 ثانیه در این حالت نگه داشته و بعد به آرامی شل می‌شود. این سفت و شل شدن عضلات تاثیر خوبی بر آرامش ذهن می‌گذارد.

روش تمرینات آرام‌سازی

- ابتدا به یک مکان خلوت بروید، روی صندلی بنشینید و پشت خود را صاف نگه دارید. کف پاها را روی زمین بگذارید و دست‌ها را روی ران قرار دهید.

- ابروها را تا جایی که می‌توانید به طرف بالا بکشید و در این حالت نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.

- چشم‌ها را محکم ببندید و پلک‌ها را روی هم فشار دهید و در این حالت نگه دارید. سپس به آهستگی چشم‌ها را باز کنید.

- زبان خود را به سقف دهان فشار دهید آن را چند ثانیه نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.

- دندان‌های خود را به سقف دهان فشار دهید. آن را چند ثانیه نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید. در صورتی که دندان مصنوعی دارید این حرکت را انجام ندهید.

- لب‌ها را به هم فشار دهید و چروک کنید. چند ثانیه نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.

- شانه‌ها را بالا بکشید و سفت نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.

- دست راست را مشت کنید و ساعد را روی بازو خم کنید و محکم فشار دهید. در این حالت نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید. این حرکت را با دست چپ نیز انجام دهید. یک نفس عمیق بکشید و ریه خود را از هوا پر کنید و نفس خود را حبس کنید و در این حالت به شکم خود فشار آورید. سپس به آهستگی نفس خود را بیرون دهید و ریه را کاملا خالی کنید.

- کتف‌ها را تا جایی که می‌توانید به عقب ببرید و فشار دهید و در این حالت سفت نگه دارید، سپس به آرامی رها کنید.

- پای راست را صاف نگه دارید و پنجه پا را به طرف بیرون بکشید و در این حالت نگه دارید. بعد پنجه پا را به طرف خود خم کنید و پا را سفت در این حالت نگه دارید. سپس به آهستگی پا را زمین بگذارید. این حرکت را با پای چپ تکرار کنید.

- زانوی راست را خم کنید و ران را تا جایی که می‌توانید بالا بیاورید و سفت نگه دارید، سپس به آهستگی پا را زمین بگذارید. این حرکت را با پای چپ تکرار کنید.

راست مغز هستید یا چپ مغز؟


آیا سر کلاس مدام به ساعت‌تان نگاه می‌کنید یا وقتی زنگ می‌خورد تعجب می‌کنید که چه زود گذشت؟آیا به شما ایراد می‌گیرند که زیادی همه‌چیز را تحلیل می‌کنید یا می‌گویند خیال‌باف هستید؟این ویژگی‌های شخصیتی به نوع مغز بستگی دارند.

دانشمندان نظریه‌هایی راجع به دو نیمکره مغز دارند که نشان می‌دهد عملکرد و روش فرمان دادن به بدن در هر یک متفاوت است. فکر می‌کنید شما راست‌مغز باشید یا چپ‌مغز؟


ممکن است بعضی دانش‌آموزان یا دانشجویان با یک نوع خاص از امتحان یا تکلیف مشکل داشته باشند و مشکل‌شان هم هیچ ربطی به درس خواندن یا نخواندن نداشته باشد. بلکه موضوع فقط به نوع خاص مغز آنها برمی‌گردد. اگر بدانید راست‌مغز هستید یا چپ‌مغز می‌توانید روش‌های مطالعه مناسب خود را برگزینید و برنامه‌ریزی درسی خود را براساس شخصیت و نوع مغزتان تنظیم کنید تا نتیجه بهتری عایدتان شود.

معمولاً رفتار چپ‌مغزها سازمان‌یافته‌تر است، گاهی به ساعت نگاه می‌کنند، اطلاعات را پردازش می‌کنند و این کار را به ترتیب انجام می‌دهند. این دسته از افراد معمولاً هوشیارند و قوانین و برنامه‌ها را دنبال می‌کنند. دانش‌آموزان چپ مغز در ریاضی و علوم قوی هستند و می‌توانند سریع به پرسش‌ها پاسخ بدهند. چپ مغزها رقیب‌های ریسک‌پذیری هستند.

راست‌مغزها خیال‌پرداز هستند. ممکن است خیلی باهوش و متفکر باشند که البته محتمل است که در دنیای کوچک خیال خود گم بشوند. این دسته در علوم اجتماعی و هنر خیلی خوب نتیجه می‌گیرند. بسیار شهودی هستند و مهارت بسیاری دارند که در دام دروغ یا نیرنگ نیفتند.

اما اگر کسی درست در میان این دو تیپ شخصیتی باشد چه؟ افراد با هم متفاوت‌اند و همه ویژگی‌هایی از هر دو نوع مغز را در خود دارند.

بعضی‌ها واقعاً ویژگی‌های برابر و یکسانی دارند. جهت‌گیری مغز این دانش‌آموزان و دانشجویان میانه بوده و ممکن است در کارورزی عملکرد بسیار خوبی داشته باشند، چون این افراد خصلت‌های قوی هر دو نیمکره را در خود دارند؛ بنابراین منطق را از نیمکره چپ و شهود را از نیمکره راست در اختیار دارند که فرمول بسیار مناسبی برای موفقیت در تجارت است.


توصیه هایی برای راست مغزها

      تنهایی تحقیق بنویسید.
      مراقب خیال‌پردازی‌های خود باشید و آنها را مهار کنید.
      بگذارید قوه تخیل‌تان شما را در هنر پیش براند.
      بگذارید شهودتان در موقعیت‌های اجتماعی برایتان کار کند.
      بگذارید تفکر عمیق‌تان در آزمون‌های تشریحی برایتان کار کند، اما در آن غرق نشوید.
      در تحقیق‌ها خلاق باشید. می‌توانید از زبان شورانگیزتان خوب استفاده کنید.
      هنگام درس خواندن از تصویر و نمودار کمک بگیرید.
      دستورالعمل‌ها را بنویسید.
      سعی کنید برنامه‌ریزی‌شده‌تر عمل کنید.
      بیش از حد به دیگران مشکوک نباشید.
      برای سازماندهی افکارتان نکات عمده را مشخص کنید.
      در تکالیف ادبیات، ادبیات داستانی را انتخاب کنید.
      شما خوب داستان می‌گویید؛ بعضی از آنها را بنویسید.



ویژگی‌های دانش‌آموزان راست‌مغز

آیا وقتی معلم یا استاد زیاد حرف می‌زند، خسته می‌شوید؟ آیا احساس می‌کنید می‌توانید مردم را به راحتی و فقط با نگاه کردن ارزیابی کنید. اگر این طور باشد امکان دارد که راست مغز باشید.

     جزوه برمی‌دارید، اما آنها را گم می‌کنید. دنبال کردن تحقیق برایتان کار سختی است.
      سخت می‌توانید حواس‌تان را جمع کنید.
      با مردم راحت هستید.
      مثل بعضی مردم راحت دستاویز مسخره‌بازی دیگران نمی‌شوید.
      به نظر خیالباف می‌آیید اما در واقع به فکر عمیق فرو می‌روید.
      مردم می‌گویند ماورایی هستید و علم غیب دارید.
      به نوشتن رمان، نقاشی یا نواختن موسیقی علاقه دارید.
      ممکن است ورزشکار باشید.
      از داستان‌های پررمز و راز خوش‌تان می‌آید.
      زمانی را به تامل و تعمق اختصاص می‌دهید و فکر می‌کنید هر اتفاقی دوجنبه دارد.
      ممکن است گذر زمان را فراموش کنید.
      خودجوش و خودانگیخته هستید.
      بذله‌گو و بامزه هستید.
      نمی‌توانید دستورالعمل‌ها را کلمه به کلمه دنبال کنید.
      پیش‌بینی‌ناپذیر هستید.
      راحت گم یا سرگردان می‌شوید.



وظایف سمت راست مغز:

    به کارگیری احساسات
    پردازش تصاویر سه‌بُعدی
    تخیل و نوآوری
    نمادها و سمبل‌ها
    بیشتر سیر کردن در حال و آینده
    فلسفه و دین
    باورها و اعتقادات
    پیشگویی و الهام
    ادراک فضایی
    تمایل به دانستن اهداف
    خیال‌پردازی
    حاضر‌جوابی
    بی‌پروایی
    خطرجویی یا ریسک‌پذیری



راست مغز​ها در کلاس درس

     در کلاس تاریخ می‌توانید تاریخ‌ها و روند امور را به یاد بیاورید.
     در کلاس ریاضی از حل کردن مساله‌های طولانی لذت می‌برید.
     از نظم علوم خوش‌تان می‌آید.
     در ادبیات درک مناسبی از دستور زبان و ساختار جمله دارید.



توصیه‌هایی به دانش‌آموزان چپ‌مغز

     در اتاق آرام درس بخوانید.
     برای درس دادن به دیگران پیشقدم نشوید،زیرا از توضیح دادن برای کسی که نمی‌فهمد، از کوره در می‌روید
     عضو یک گروه مباحثه یا رقابت درسی شوید.
     در نمایشگاه‌های علمی شرکت کنید. شما می‌توانید برنده مسابقه باشید.
     از مهارت خود در ریاضی و علوم بهره بگیرید.
     ادبیات غیرداستانی را انتخاب کنید.
     می‌توانید جزوه‌هایتان را خوب سروسامان بدهید؛ این کار را بکنید.
     اتاق‌تان را منظم نگه دارید.
     تحقیق‌های تحلیلی را انتخاب کنید.
     هر وقت امکان دارد تنهایی کار کنید، چون کسانی که مسخره‌بازی در می‌آورند، شما را خیلی خسته می‌کنند.
     بیشتر خطر کنید. از خلاق بودن نترسید.


ویژگی‌های دانش‌آموزان چپ‌مغز

آیا خیلی سازمان‌یافته عمل می‌کنید؟ آیا عقیده دارید برای انجام هر کاری یک راه درست و یک راه غلط وجود دارد. اگر این طور است احتمالاً چپ‌مغز هستید.

      احتمالاً از روی فهرست، کارهایتان را انجام می‌دهید.
       دوست دارید سر کلاس انتقاد کنید.
       در ریاضیات و علوم قوی هستید.
       منطقی و اهل استدلال هستید.
       تحقیق شما دقیق و کاملاً مستند است.
       برای خود هدف معین می‌کنید.
       می‌توانید اطلاعات را خوب تعبیر و تفسیر کنید.
       اتاق‌تان منظم است.
       می‌توانید به سوالات بدون فکر جواب دهید.
       دستورالعمل‌ها را اجرا می‌کنید و کلاً دستورالعمل‌ها را می‌خوانید.
       احساساتی نیستید.
       بدون این‌که کاسه صبرتان لبریز شود، می‌توانید به سخنرانی‌های طولانی گوش بدهید.
       اجازه نمی دهید احساسات به درون‌تان رخنه کنند.
      از فیلم‌های اکشن خوش‌تان می‌آید.
       نشسته مطالعه می‌کنید.
      کلمات‌تان دقیق هستند.


وظایف سمت چپ مغز:

    منطق و استدلال
    علوم و ریاضیات
    جزئیات آرایش‌یافته
    پردازش واقعیات
    کلمات و زبان
    بیشتر سیر کردن در حال و گذشته
    توانایی درک و فراگیری
    زیرکی
    قدردانی
    قالب‌بندی منظم ادراک و احساسات
    واقع‌بینی
    استراتژی منظم
    عمل‌گری
    اعتماد و اطمینان



چپ مغز​ها در کلاس درس

     در کلاس تاریخ بیشتر از جنبه‌های اجتماعی لذت می‌برید. دوست دارید اتفاقاتی را که در تاریخ افتاده کشف کنید.
    اگر روش خودتان را به کار بگیرید، ممکن است عملکرد رضایت‌بخشی در کلاس ریاضی داشته باشید، اما از حل مساله‌های طولانی خسته می‌شوید.
     در کلاس ادبیات موفق هستید به خصوص هنگام روخوانی و انشا.
     علوم؟ خسته‌کننده است.

وقتی ناراحتید پول بشمارید

بررسی پژوهشگران نشان می دهد که شمردن پول، روحیه انسان را بالا می برد حتی اگر پول متعلق به خودش نباشد.نتایج این بررسی همچنین موید آن است که به یادآوردن پول‌هایی که در گذشته هزینه شده ممکن است باعث افزایش غم و اندوه انسان شود.
 
 
پژوهشگران معتقدند معامله کردن با پول و فکر کردن به آن می‌تواند دردها یا احساس تنهایی فرد را کاهش دهد. روانشناسان به افرادی که احساس درد و تنهایی می‌کنند توصیه می‌کنند زمانی که احساس ناامیدی و غم و اندوه می‌کنند پول بشمارند و اگر پول نداشتند پول دیگران را بشمارند.
 
 
 
به گزارش شبکه خبر، پژوهشگران بر این باورند که فکر کردن به پول یا معامله کردن با پول روحیه انسان را بالا می برد و نگرانی او را رفع می‌کند. همچنین شمردن پول اعتماد به نفس انسان را افزایش می‌دهد.
 
 
پژوهشگران در آزمایش‌های خود از 84 دانشجوی چینی دریافتند که بازی با پول انسان را خسته نمی‌کند بلکه روحیه او را تقویت می‌کند.

شادترین لحظات افراد چه زمان است

نتیجه مطالعه صدها میلیون پیامی که مردم بر روی پایگاه‌های اینترنتی اجتماعی قرار می‌دهند، نشان داد مردم جهان در ساعات اولیه صبح شادترین لحظات خود را سپری می‌کنند.

به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از خبرگزاری فرانسه، جامعه شناسان دانشگاه کورنل آمریکا در تحقیقی که با استفاده از نرم افزارهای زبانشناسی صورت گرفت، حضور کلمات مثبت را در 509 میلیون پیامی که 2 میلیون و 400 هزار کاربر اینترنتی از سراسر جهان در طول دوره‌ای دو ساله بر روی توئیتر قرار می‌دهند، بررسی کردند.

 
بر اساس نتیجه این مطالعه که در نشریه ساینس منتشر شد، شادترین لحظات افراد به ساعات اولیه صبح مربوط می‌شود و پس از آن همزمان با آغاز ساعات کاری در اواسط صبح، میزان شادی افراد کاهش می‌یابد.

 

یکی دیگر از برهه‌های زمانی که افراد از حس شادی زیادی برخوردار هستند به لحظات نیمه شب مربوط می‌شود ولی در طول شب، این وضع کاهش می‌یابد. بیشترین تعداد کلماتی که شور و اشتیاق، شادی، فعالیت و هوشیاری افراد را نشان می‌دهد بیشتر به روزهای شنبه و یکشنبه مربوط می‌شود.

 
مطالعاتی که در کشورهای اسلامی نیز صورت گرفت نشان می‌دهد این الگو در کشورهای اسلامی بیشتر به روزهای جمعه و شنبه مربوط می‌شود. در این مطالعه تنها پیام‌هایی که به زبان انگلیسی منتشر شده بود، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

تست روانشناسی: عزت نفس

بیشتر ما زندگی خود را بر پایه رضایت دیگران می‌گذرانیم یا مطابق آنچه آنان فکر می‌کنند، زندگی می‌کنیم. همه ما درون خود ندایی را می‌شنویم که پیوسته می‌گوید ما که هستیم و چه کاری برای‌مان خوب است.

دانستن این مطلب که افرادی نیز وجود دارند که ما را، با تمام خوبی‌ها و بدی‌های‌مان (البته در حد تعادل!) دوست خواهند داشت، آرامش‌بخش است. چیزی که این افراد را از سایر مردمان متمایز می‌سازد این است که آنان ما را با وجود همه نقص‌های‌مان قبول دارند و ما با گفتن جملاتی مانند: «وقتی که با او هستم، می‌توانم خودم باشم.» یا «او مرا با همین خصوصیاتی که دارم، دوست دارد.» آنان را شناخته و ستایش می‌کنیم. در هر رابطه‌ای که گفته شود: «مرا یا آنگونه که هستم بپذیر یا اصلا قبولم نکن.» اشاره به این مطلب دارد که هر شکل دیگری غیراز خودمان شدن، فریب دادن خود و دیگران است. بیشتر ما در مدرسه برای نخستین بار پی بردیم که در دنیا کسانی وجود دارند که ما را آنگونه که هستیم قبول ندارند. این درس سختی بود ولی به ما آموخت که برای وفق دادن خود با اوضاع، تغییر کنیم.

از خود انتقاد می‌‌کنید؟


ما در فرو نشاندن انگیزه‌های طبیعی که موجب تمایزمان از دیگران می‌شود همیشه در تلاشیم. با این همه، هنوز در ما جنبه دیگری وجود دارد که پیوسته به داشتن شخصیتی از آن خود اصرار می‌ورزد. هنگامی که کسی به‌خصوصیات فردی ما توجه می‌کند بی‌نهایت خوشحال می‌شویم. هیچ تعریفی از این ظریف‌تر نیست که نکات خاص و یگانه کسی را که موجب فردیت او شده است، بشناسیم. درست است که ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که لازمه‌اش تطابق پیدا کردن است، الگوهایی که باید از آن‌ها پیروی کنیم و قوانینی که باید از آن‌ها اطاعت کنیم. آنچه وجود ندارد، تشویق کافی برای مواقعی است که سعی می‌کنیم خودمان باشیم. همیشه کسانی هستند که می‌کوشند همه را یکسان و همگون کنند و اگر ما تسلیم شویم، دیگر اعجاب و خلاقیت نخواهیم داشت. ما نسبت به‌خود منتقدان بی‌رحمی هستیم و نکات مثبت خویش را کمتر می‌بینیم و بروز می‌دهیم. حقیقت دارد که تصورات ما در مورد خودمان، انعکاس تصورات دیگران درباره ماست. اگر احساس خوب نبودن، خستگی یا بیهودگی می‌کنیم مسلما ابتدا علتش این است که تصور می‌کنیم دیگران در مورد ما چنین پنداری دارند. خب، ممکن است دیگران درباره ما اشتباه کنند یا این‌که ما خودمان خوبی‌های خویش را بروز نداده باشیم. هرگز یادمان نرود که اگر ما خود را دوست نداشته باشیم، هیچ کس دیگری نیز ما را دوست نخواهد داشت زیرا هنگامی که خود را بی‌ارزش می‌کنیم، دیگران نیز همین کار را خواهند کرد.

افسوس خوردن کافی است

همه ما گاهی احساس رد شدن و دوست نداشته شدن را داریم، شاید برای لحظه‌ای تصور می‌کنیم که با دنیا هماهنگ نیستیم یا ارزش‌مان از دیگران کمتر است. با این همه، باید به خاطر بسپاریم که ما همان چیزی هستیم که در آخرین تجزیه و تحلیل از خود داشته‌ایم. انسان همان اندازه خوشبخت است که در ذهنش احساس می‌کند. اگر احساس می‌کنیم که زشت هستیم، به خاطر داشته باشیم که زیبایی جنبه‌های گوناگونی دارد. اگر احساس تنهایی می‌کنیم، منتظر نشویم که دیگران به سراغ ما بیایند، خود به سوی آنها برویم. هرگز نباید فراموش کنیم که هیچ‌کس کامل نیست و این بخشی از حالات انسانی ماست. ما باید یاد بگیریم که نقص‌های خود را دوست بداریم و زمان و عمر خود را با دوست نداشتن خود از دست ندهیم. نکته غم‌انگیز این است که هر چه از دست برود، هرگز دوباره به دست نخواهد آمد. هیچ‌یک از ما قادر به زنده کردن گذشته و جبران کوتاهی‌های خود مان نخواهیم بود. امکانات خندیدن حالا را به امید فردای نامعلوم از دست دادن، جبران‌ناپذیر است. زمان حتی برای جوان‌ترین ما نیز محدود است. زمان آن چیزی است که فقط اکنون در اختیار ماست پس عمر خود را با افسوس بر گذشته تمام شده و آینده نیامده تلف نکنیم. جملات زیر را به دقت بخوانید و درصورتی که هر یک از آن‌ها با وضعیت فعلی شما مطابقت دارد، پاسخ بله و چنانچه به هیچ شکلی با وضعیت شما مطابقت ندارد، پاسخ خیر بدهید.

بله
خیر


بیشتر اوقات در خواب و خیال به سر می‌برم.
 اغلب آرزو می ‌کنم‌ ای کاش فرد دیگری بودم.
صحبت کردن در مقابل دیگران برایم سخت است.
آرزو می‌کنم که ‌ای کاش جوان‌تر بودم.
چیزهای زیادی در من وجود دارد که اگر می‌توانستم آن‌ها را تغییر می‌دادم.
همیشه کسی باید به من بگوید چه کار بکنم.
انجام هر کار جدیدی وقت زیادی را از من می‌گیرد.
اغلب از آنچه انجام داده‌ام، متاسفم.
من به راحتی تسلیم می‌شوم.
والدینم انتظارات بیش از حدی از من دارند.
همه چیز در زندگی من گره خورده است.
من به زیبایی دیگران نیستم.
دیگران اغلب از من عیب‌جویی می‌کنند.
دیگران در من احساس ناخوشایند بی‌کفایتی را به‌وجود می‌آورند.
به آسانی از سرزنش شدن ناراحت می‌شوم.
من فردی شکست خورده هستم.
از خود خیلی مطمئن هستم.
من دوست داشتنی هستم.
دیگران از بودن با من لذت می‌برند.
هرگز ناخشنود نیستم.
تا آنجا که بتوانم کار را به نحو احسن انجام می‌دهم.
من خود را درک می‌کنم.
می‌توانم تصمیم بگیرم و به آن پایبند باشم.
من اصلا کمرو نیستم.
همیشه می‌دانم که به مردم چه بگویم.


کلید پاسخ‌ها

از سوال یک تا سوال 16 به هر پاسخ بله یک امتیاز بدهید و به پاسخ‌های خیر امتیازی ندهید. از سوال 17 تا سوال 25 به هر پاسخ خیر یک نمره داده و به پاسخ‌های بله نمره‌ای ندهید.

نمره شما 17 تا 25

عزت نفس شما بسیار پایین است. اصلا به‌خود اعتماد ندارید. از خود ناامید شده اید. بلند شوید! دست از تحقیر خود بردارید. سعی کنید خود را همانگونه که هستید بپذیرید.

نمره شما 8تا16


احساسات شما در مورد خودتان پایدار نیست. گاهی از آنچه هستید یا انجام می‌دهید راضی بوده و گاهی با کوچک‌ترین حرف یا انتقاد از طرف دیگران، در مورد خود دچار شک و تردید می‌شوید.

نمره شما زیر 7

تبریک می‌گوییم! اعتماد به نفس شما عالی است. مواظب باشید! دچار غرور و خودبینی نشوید.

چند تمرین ساده برای بالابردن عزت نفس

کاغذی را بردارید و یک طرف آن خصوصیات مثبت خود را بنویسید. با خود مهربان باشید و با دید مثبت بنویسید. می‌توانید از افراد مورد اعتمادتان کمک بگیرید. در طرف دیگر کاغذ خصوصیات منفی خود را بنویسید البته باز هم با دیدی مثبت، نه انتقادی. 2طرف را با هم مقایسه کنید. اگر دیدتان را نسبت به‌خود عوض کنید همه چیز عوض خواهد شد. خود را کوچک نشمارید. خود را دست کم نگیرید. برای خودتان ارزش قائل شوید. از زندگی همراه با سرزنش خود دست بردارید. آن طور که فکر می‌کنید بد نیستید. از مقایسه خود با دیگران دست بر دارید، از این کار غیر از پایین بردن اعتماد به نفس‌تان چیز دیگری عایدتان نمی‌شود. به‌خودتان برسید، به ظاهرتان اهمیت بدهید. برای وقت‌تان ارزش قائل شوید. از افراد بدبین و کسانی که به شما حسادت کرده یا شما را تحقیر می‌کنند دوری کنید. برای نظر دیگران بیش از حد لازم ارزش قائل نشوید. فراموش نکنید آن‌ها هم انسان‌هایی مثل شما هستند. به‌خود بگویید که بهترین هستید. به‌خود بباورانید که می‌توانید کارها را به بهترین شکل ممکن انجام دهید. وقت را از دست ندهید، زمان برای هیچ کس صبر نمی‌کند.

یک عامل بسیار تعیین کننده در موفقیت مالی

تیمی از عصب‌شناسان در پاسخ به این که «چرا برخی، از دیگران ثروتمندترند؟» در کنار عوامل محیطی، پاسخ عاطفی به کسب یا از دست دادن پول را یک عامل بسیار تعیین‌کننده در موفقیت مالی خوانده‌اند.

«برایان کنوتسون»، استادیار روانشناسی و عصب‌شناسی استنفورد و مولف ارشد پژوهشی که به این موضوع پرداخته است، در مقاله‌ای که در مجله «پلوس وان» منتشر شده، توضیح داده که در آزمایشی مربوط به نگرش‌ها در مورد کسب پول، به افراد، یک انتخاب بین دو تصویر بر روی صفحه رایانه داده شد.
 

یکی از این تصاویر به برنده، یک دلار در دو سوم زمان و دیگری همین میزان را فقط در یک سوم زمان اهدا می‌کرد. تجربه شکست، مشابه بود؛ به جز این که دو تصویر - با احتمال‌های متفاوت هر تصویر برای هر فرد - به قیمت یک دلار تمام می‌شد.
 

از این افراد بدون آگاهی قبلی در مورد جوایز هر تصویر و این که کدام، از احتمال اشتباه بیشتری برخوردار است، خواسته شد تا هر میزان که ممکن است برای برنده شدن تلاش کنند.

 
این شیوه آزمایشی غیر رایج نبود، اما ابتکار این گروه آن بود که سود و زیان در دو آزمایش جداگانه قرار بگیرند. به گفته کنوتسون، نتایج جدید نشان دهنده این مسأله بود که سیستمهای عصبی متفاوتی برای یادگیری در مورد سود و زیان مسؤول هستند.
 

روانشناسان از قدیم بر این باورند که یادگیری، یادگیری است؛ اما عصب‌شناسان آگاه به مسائل اقتصادی، موضع دیگری را می‌پذیرند: «احساسات مثبت، مانند هیجان و احساسات منفی مانند اضطراب، با مدارهای جداگانه مغزی پشتیبانی شده و به نظر بر روی یادگیری سود و زیان، ایجاد انگیزه می‌کنند.»

 
برای ارزیابی ارتباط این آزمایشات با دنیای واقعی، عصب‌شناسان از افراد خواستند تا اندازه دارایی‌ها و بدهی‌های خود را مشخص کنند. جالب این که پاسخ این آزمایشات با دنیای واقعی افراد بسیار نزدیک بود. اجرای بهتر در آزمایشات یادگیری کسب پول، با موقعیت دارایی، بیشتر مرتبط بود و بالعکس.

 
معیارهای حافظه فعال، تحصیلات و بیزاری از ریسک، تاثیر کمی در مسائل مالی این شرکت‌کنندگان داشت. حتی درآمد این افراد تنها به دارایی آنها مرتبط بوده و به بدهی آنها هیچ ارتباطی نداشت. این نتایج نشانگر آن است که انواع ساده یادگیری احساسی می‌تواند اثر فزاینده نیرومندی بر تصمیمات مالی در طول زندگی داشته باشد.
 

از آن جایی که نمونه‌های تجربه شده، جمعیت کوچکی را دربر می‌گرفت، این دانشمندان در مورد نتیجه‌گیری کلی بسیار محتاط بوده و تصمیم دارند در ادامه یک نمونه تجربه ملی و مبتنی بر اینترنت را آغاز کنند.

چگونه با خشم خود مبارزه کنیم؟

این حس راضی‌نبودن یا آزردگی می‌تواند ریشه در جریانی واقعی در جهان خارج یا انعکاس چنین جریانی در ذهن داشته باشد یا از تعبیر نادرست روابط و جریان‌ها شکل بگیرد...

• شکل‌های متفاوت خشم:
خشم می‌تواند درونی باشد و شخص را دچار حس‌های گوناگونی مانند اضطراب، عزلت‌گزینی و احساس ناتوانی و سرزنش خویشتن به خاطر ناتوانی در بروز این حس کند. خشمگین‌شدن و بروز خشم مانند هر احساس انسانی دیگر، لزوما پدیده غیرطبیعی و نشانه‌ای از بیماری نیست اما در شرایط ویژه و موارد خاص خشم غیرعادی و نشانه‌ای از آزردگی و بیماری است: تکرار بی‌دلیل خشم و بروز مکرر واکنش‌های خشمگین، عدم تناسب واکنش با آنچه به عنوان علت، تلقی یا بیان می‌شود، متوسل شدن به روش‌های خشن و گاه پرخطر در بروز خشم، ناتوانی در بروز خشم و به درون ریختن آن.

این امر گاه منجر به حالت‌های روانی شدیدتر در شخص می‌شود و گاهی به شکل واکنش‌های غیرقابل پیش‌بینی و ناگهانی بروز می‌کند که ممکن است منجر به ایجاد خطرهای گوناگون نیز بشود و خشم‌های ناشی از افکار کاملا بیمارگونه که از سوءتفاهم‌های مرضی تا سوءظن‌های هذیانی را در برمی‌گیرد، ناشی از افکار کاملا اشتباه و توجیه‌های بیمارگونه است.


• اگر خشمتان مداوم است:
روش‌های کنترل خشم هم می‌توانند در کاهش این حساسیت‌ها موثر باشند اما اگر این واکنش‌ها تداوم یابند و واکنش‌های فرد به شکل محسوسی متفاوت شود باید بررسی‌های جسمی و روانی مشتمل بر میزان قندخون، فشارخون، وضعیت کارکرد قلب و همچنین حالت‌های عصبی و روانی بیمار صورت گیرد تا اگر مشکل دیگری وجود دارد نسبت به درمان آن اقدام شود.


• راه‌های مبارزه با خشم:
خشم‌های عادی و غیرمرضی با خشم‌های ناشی از یک بیماری روانی متفاوت هستند. کنترل خشم‌های عادی بیشتر با آموختن بروز واکنش کنترل‌شده و «منطق پایه» به جای واکنش‌های بی‌مهار و «احساس پایه» است. در چنین مواردی آموزش اینکه بیمار بتواند خود را جای طرف مقابل بگذارد، می‌تواند موثر باشد.

در این زمینه می‌توان از روش‌های کنترل کوتاه‌مدت نشان‌دادن واکنش نیز استفاده کرد مثلا آنگاه که از فرط عصبانیت می‌خواهی فریاد بکشی یا حمله کنی به آرامی از 1 تا 10 بشمار. در بسیاری از موارد همین فرصت و تغییر جهت توجه کافی است تا بتوانیم خشم خود را کنترل کنیم. تنفس عمیق و تصاویر آرامش‌دهنده هم می‌توانند احساس‌های خشم را آرام کنند. کتاب‌هایی وجود دارند که می‌توانند به شما روش‌های استراحت کامل را بیاموزند.

وقتی شما این روش‌ها را آموختید، در هر وضعیتی می‌توانید از آنها استفاده کنید. اگر همسرتان فردی عصبانی است، احتمالا فکر خوبی است که هر دوی شما این روش‌ها را بیاموزید. ولی در مورد خشم‌های بیمارگونه که نمونه‌ای از آنها ارائه شد، نیاز به برخورد تخصصی و درمانی به‌وسیله روان‌پزشک است و درمان، با توجه به تشخیص علت و بیماری اصلی می‌تواند روش‌های گوناگونی مانند دارودرمانی، روان‌درمانی با روش‌های مختلف و حتی در مواردی بستری کردن بیمار را شامل شود.

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد

درمان عادت های عصبی

بسیاری از اعمالی که ما انجام می‌دهیم،​ زائیده افکار ماست و درونی است. اما در شرایط استرس​زا، افکار، ذهن و تمرکز ما به سویی دیگری هدایت می‌شود. وقتی تحت فشار هستیم و یا عصبی هستیم، رفتارهای عادتی خاصی را از خود بروز می‌دهیم. ناگهان اتفاق می‌افتد که یک بسته بیسکوییت را باز می‌کنیم و تا به خود می‌جنبیم می‌بینیم نصف بسته خالی شده است، در حالی که حتی به یاد نمی​آوریم که این همه بیسکوییت خوردیم. ذهن ناخودآگاه ما در شرایط اضطراب و تنش به گونه​ای دیگر عمل می‌کند. عادات عصبی مثل ناخن جویدن اصلا منطقی به نظر نمی​رسد و این عادت به مرور زمان بدتر می‌شود تا جایی که به بدن صدمه می‌رساند. ببینید این عادات عصبی چه آسیب​هایی به بدن وارد می کند.

شکستن انگشتان

گاهی افراد حتی از صدایی که از شکستن انگشتان به گوش می‌رسد، لذت می‌برند، این صدا از هوای میان بندهای انگشت ایجاد می‌شود. این افراد بر این باورند که با این عمل استرس آنها از بین می‌رود و احساس خوبی پیدا می‌کنند. با این کار، پوشش مفصلی که مفصل بند انگشتان را می‌پوشاند حاوی مایعی به نام سینوویال است که مفصل‌ها را چرب و مغذی نگاه می‌دارد. علاوه بر این این مایع حاوی گازهای محلولی مثل اکسیژن، نیتروژن و دی‌اکسیدکربن است. فشاردادن بند انگشتان، فشاردادن پوشش (کپسول) مفصلی را کاهش می‌دهد و همین امر باعث می‌شود تا گازهای محلول سریعا رها شوند و صدا تولید شود.

آسیب های وارده :


 این صدای تولید شده، شاید خوشایند باشد، اما آسیب ناشی از آن بسیار ناخوشایند است و صدای تولیدشده نیز برای اطرافیان ناخوشایند است. افرادی که عادت به انجام این حرکت دارند، شاید در طول روز بیش از 200مرتبه این کار را انجام دهند. معمولا اگر این عادت در دوران کودکی ایجاد شود، خود به خود با رشد کودک برطرف خواهد شد. اما معمولا در دوران بزرگسالی ترک این  عادت مشکل‌ساز می‌شود و شخص قادر نیست، خود را کنترل کند و برای ترک عادت باید به یک رفتار درمان مراجعه کند.

دندان قروچه:

دندان قروچه معمولا یک عادت ناخودآگاه است که در دندان‌های جلو و عقب یا دندان‌های کناری به وجود می‌آید. برخی افراد وقتی عصبی و ناراحت می‌شوند. سعی می‌کنند با ساییدن دندان‌هایشان به هم خود را آرام کنند.

آسیب های وارده

دندان قروچه اغلب در حین خواب رخ می‌دهد و وقتی خواب سبک‌تر می‌شود، این حالت کم‌کم از بین می‌رود. دندان قروچه در خواب معمولا چند ثانیه طول می‌کشد، اما برخی افراد این عادات نادرست را تا 30دقیقه ادامه می‌دهند و همین امر باعث می‌شود تا آسیب بیشتری به دندان‌ها برسد. می‌توانید با استفاده از محافظ دندان و دهان، دندان قروچه در خواب را متوقف کنید. دندان قروچه باعث پارگی رباط‌هایی می‌شود که دندان را در استخوان نگه می‌دارند، علاوه بر این باعث استرس و خستگی عضلانی که مسئول بسته شدن دهان هستند، می‌شود. ماساژ این محدوده باعث می‌شود تا گرفتگی و فشار آن برطرف شود. سعی کنید حتی در طول روز نیز دندان‌های بالا و پایین خود را از هم دور نگه دارید.

ناخن جویدن:

عادت به ناخن جویدن معمولا در دوران کودکی شکل می‌گیرد. هر چقدر ظاهر ناخن ناهموارتر شود. تمایل به ناخن جویدن بیشتر می‌شود و حتی سراغ بافت‌های اطراف ناخن می‌روید و به آنها نیز آسیب می‌رسانید.

آسیب های وارده

وقتی افراد ناخن را تا بستر ناخن می‌جوند، پوست ملتهب می‌شود، زیرا ناخن و کوتیکول در نگهداری آب و خارج کردن قارچ‌ها و باکتری‌ها با هم همکاری دارند و جراحت به این منطقه می‌تواند در سیستم عملکرد آنها اختلال ایجاد کند. با گذشت زمان ناخن جویدن می‌تواند باعث تضعیف ناخن‌ها شود و به آنها آسیب برساند. افرادی که ناخن می‌جوند، با وجود هشدار دوستان و آقایان، اغلب قادر به ترک این عادت نیستند. برای ترک این عادت باید دستان خود را همیشه تمیز نگه دارید و با دستکش آنها را بپوشانید و در صورت امکان از محصولات موجود در بازار که با لایه‌ای تلخ روی ناخن را می‌پوشانند، استفاده کنید.

ساییدن پاها به هم:

بسیاری از افراد در حالت عصبی و تحت استرس، پاهای خود را به می‌سایند و یا پاهای خود را تکان می‌دهند. با توجه به نوع نشستن این عادت می‌تواند به سلامت بدن صدمه وارد کند. اگر به گونه‌ای می‌نشیند که یک پا را روی دیگری می‌اندازید، فشار بدن به جای اینکه بین استخوان‌های کفل پخش شود،‌ فقط فشار روی یک طرف خواهد بود. شانه‌ها در حالت تعادل نخواهند بود و گردن برای  اینکه سر را مستقیم نگه دارد باید فشار بیشتری تحمل کند. شاید در این حالت احساس آرامش داشته باشید، اما نمی‌دانید که حالات مختلف نشستن چقدر می‌تواند روی سلامت بدن تأثیرگذار باشد.

آسیب های وارده

در کوتاه مدت، این نحوه نشستن می‌تواند روی اعصاب سیاتیک که از ستون فقرات تا کفل و پایین پاها کشیده شده‌اند. اثر بگذارد. این فشار به عصب‌ها می‌تواند از باعث کاهش جریان و گردش خون و در نهایت به بی‌حسی و گزگز پاها منتهی شود. علاوه بر این ممکن است باعث تحریک عصب‌ها شود، شرایطی که برای ترمیم و بازسازی به هفته‌ها زمان نیاز دارد. اگر این عادت متناوب و مکرر باشد، کمردرد و گردن‌درد را نیز به دنبال خواهد داشت. سردرد و دیگر دردهای عضلانی نیز می‌تواند از عواقب این  عادت نادرست باشد. به این افراد توصیه  می‌شود، راه‌های صحیح نشستن را یاد بگیرند و در طول روز بارها حالت نشستن و حالات بدن خود را بررسی کنند. اگر شرایط وخیم شود، احتیاج به انجام حرکات ورزشی، کششی و یا درمان‌های خاص دارید.

بازی کردن با موها و کشیدن موها:

گاهی اوقات افراد وقتی عصبی و ناراحت هستند، شروع می‌کنند به کشیدن موهایشان و این عادت اگر دائما انجام بگیرید، به مو آسیب وارد می‌کند. حتی اتفاق می‌افتد که افراد این عادت را به طور پنهانی انجام دهند، مثلا وقتی در محل کار خود حضور دارند، در اتاق خود را ببندند و این کار را انجام دهند. انجام این کار به این افراد آرامش می‌دهد و کمی از خشم و اضطراب آنها را کم می‌کنند.

آسیب های وارده

کشیدن موها می‌توانند باعث کچلی منطقه​ای از سر و موها شود و به مرور زمان فولیکول‌های مو آسیب می‌بینند و حتی گاهی ریشه مو را از بین می‌برد، بهترین راه برای مقابله با این عادت استفاده ا روش‌های رفتار درمانی است و باید هر چه زودتر این عادت را کنار بگذارید.

دست زدن به صورت:

دختران نوجوان اغلب وقتی عصبی می‌شوند و یا با شرایط استرس‌زایی مواجه می‌کنند، شروع می‌کنند به دست زدن به صورت‌شان و یا فشاردادن جوش‌های صورت و گاهی نمی‌توانند این رفتار عصبی خود را کنترل کنند. گاهی وقتی سیستم اعصاب تحریک می‌شود، خارش یا سوزش روی صورت ایجاد می‌شود و همین امر باعث می‌شود نادرست به سوی صورت برود. برخی نوجوانان حتی هنگام خواب نیز دستان خود را از روی صورت برنمی‌دارند.

آسیب های وارده

این کار گاهی باعث مسدود شدن منافذ و آکنه‌های صورت می‌شود. این لمس کردن جوش‌های چرکی و فشاردادن آنها باعث ایجاد جای اسکار و زخم و یا حتی ایجاد لک روی پوست می‌شود. حتی گاهی در ناحیه مورد نظر خونریزی هم دیده می‌شود. اگر جای زخم ایجاد شود و زخم باز باشد، دست زدن به آنها حتی باعث عفونت می‌شود، زیرا معمولا دست آلوده است و میکروب‌ها را وارد جای زخم می‌کند. به افرادی که عادت به انجام این کار دارند توصیه می‌شود که همیشه ناخن‌های خود را کوتاه نگه دارند و تا حد امکان سعی کنند، سر خود را به چیز دیگری گرم کنند. اگر قادر به ترک این عادت نیستند به یک رفتاردرمان حاذق مراجعه کنید تا با انجام تکنیک‌های پیشنهادی او این عادت نادرست را ترک کنید.

جویدن مداد و خودکار:

آیا می‌دانید، این قلم یا مداد قبلا کجا قرار داشته است و چقدر می‌تواند آلوده باشد، با جویدن ته مداد و به دهان بردن خودکار، مقادیر فراوان جرم و میکروب را وارد دهان و بعد وارد بدن خود می‌کنید. در برخی افراد جویدن و مکیدن اشیا یک عادت ثابت است که به محض ناراحتی و عصبی شدن این عادت را انجام می‌دهند.

آسیب های وارده

اشیا در تماس با دست افراد مختلف و قرارگرفتن در سطوح مختلف آلوده می‌شوند و هزارها میکروب را با خود حمل می‌کنند، وقتی این اشیا را وارد دهان خود می‌کنید، هزارها بلکه میلیون‌ها میکروب را وارد بدن خود می‌کنید و ابتلا به اسهال و استفراغ رایج‌ترین بیماری ناشی از این عادت نادرست است. به افراد توصیه می‌شود دائما دستان خود را بشویید تا در حد امکان از آلوده شدن اشیا مثل دستگیره‌های در، مداد، خودکار، میز و یا کیبورد کامیپوتر جلوگیری شود. سعی کنید به جای جویدن مداد و خودکار سر خود را به چیز دیگری مثل نوشیدن قهوه یا چای گرم کنید.

سیگار کشیدن:

اگر همچنان به سیگار کشیدن ادامه می‌دهید و فکر می‌کنید که سیگار به شما آرامش می‌دهد،‌ بیشتر فکر کنید. نیکوتین ماده‌ای اعتیادآور در سیگار است که باعث می‌شود که حس شادی به شما دست بدهد.اما نیکوتین دارویی محرک است که باعث می‌شود بیشتر عصبانی شوید. نیکوتین باعث افزایش سطح هورمون دوپامین (هورمون شادی‌آور) می‌شود. از طرفی دیگر، در صورت مصرف برای اینکه بتوانید نیکوتین اعتیادآور را به مقدار کافی در سیستم بدن خود نگه دارید و اطمینان حاصل کنید که مقادیر فراوانی دوپامین در بدن شما ترشح شده است، باید حتما سیگار بکشید و در صورت عدم سیگار تصور می‌کنید که حالت عصبی و افسرده دارید.

آسیب های وارده

اصلی‌ترین خطری که افراد سیگاری را تهدید می‌کند، سرطان ریه و بیماری‌های ریوی و تنفسی است. اما خطر به همین جا ختم نمی‌شود، سیگار می‌تواند روی اندام‌های مختلف و بافت‌های مختلف بدن تأثیر منفی به جای بگذارد و سلامت عمومی را به مخاطره بیندازد. بهتر است  با کمک یک مشاور و استفاده از برخی داروها همین الان اقدام به ترک سیگار کنید و این اعتیاد را کنار بگذارید.

من یک آدم احساساتی‌ام

 
«گوشی همراه دوستم مدام زنگ می‌خورد و اعصاب برایم نمی‌گذارد، یکی دیگر از دوستانم طوری حرف می‌زند که انگار می‌خواهد پولش را به رخم بکشد، همکارم یک آدم منفی و بدبین است و در تمام بحث‌ها می‌خواهد با من مخالفت کند، رئیس جدیدم یک تازه به دوران رسیده تمام عیار است و فقط می‌خواهد دستور بدهد اما با این همه دلم برای همه آدم‌ها می‌سوزد و...» حتی شنیدن این جمله‌ها برای یک بار می‌تواند روح و روان یک فرد با اعصاب آهنین را هم به هم بریزد حال چه برسد به آنهایی که ذهن تحلیلگرشان در هر اتفاقی مو را از ماست بیرون می‌کشند و به‌خوبی رفتارها و جمله‌های اطرافیان‌شان را تفسیر می‌کنند. به این دسته از افراد که 15 تا 20 درصد جامعه را تشکیل می‌دهند، آدم‌های احساساتی و حساس می‌گویند اما آن عواملی که به راحتی این دسته از افراد را چه در محیط کار، منزل یا خیابان به واکنش وا می‌دارد، چندان قدرتمند نیستند بلکه این روحیه حساس و شکننده افراد احساساتی است که اجازه می‌دهد هر چیزی آن‌ها را متاثر کند اما مشکل زمانی بیشتر می‌شود که افراد حساس در محیط کار با دیگر افراد قرار می‌گیرند و به دلیل درک بالا و قدرت بالای تجزیه و تحلیل، تقریبا نمی‌توانند با کسی کنار بیایند و اینجاست که محیط کار برای‌شان تبدیل به یک زندان می‌شود ولی روان شناسان برای این دسته از افراد نسخه‌های سودمندی پیچیده‌اند که خواندنش را برای آنهایی که احساساتی هستند پیشنهاد می‌کنیم.

بدترین مکان برای شما

آدم‌هایی احساساتی و واکنشی در محیطی که نظارت و کنترل دقیقی روی آن‌ها وجود دارد و به قول معروف «کسی بالای سرشان می‌ایستد» نمی‌توانند کارشان را به بهترین صورت انجام دهند اما اگر این افراد به تنهایی روی کاری تمرکز داشته باشند، می‌توانند خلاقیت خود را به بهترین صورت نشان دهند و حتی شاهکارهای بزرگی بیافرینند. روان‌شناسان به این دسته از افراد مشاغلی را پیشنهاد می‌کنند که به تنهایی و تحت مدیریت خود فرد انجام شود و از همه مهم‌تر، تماس با افراد به حداقل برسد. مشاغلی مانند: مشاور خانواده، نقاشی، نوازندگی، طراح، ویراستار، فیلمنامه نویس، کتابدار، مترجم، نویسندگی، کار کردن با حیوانات و گل و گیاه، برنامه ریز و مربی پرورش اندام می‌تواند شغل‌های مناسبی برای افراد احساساتی باشند چون در این مشاغل ارتباط با افراد به صورت همزمان وجود ندارد و به راحتی می‌توان روی ایده‌ها و پیشنهادات خلاقانه تمرکز کرد.

نقطه قوت احساساتی‌ها

اما حساس بودن این دسته از افراد به هیچ‌وجه نشانه ضعف آن‌ها نیست و حتی می‌شود از این ویژگی به‌عنوان یک نقطه قوت استفاده کرد. از آنجا که قدرت تجزیه و تحلیل افراد حساس بسیار بالاست آن‌ها می‌توانند تحلیل‌گران بسیار عالی شوند. تحلیلگر بورس یاتفسیرگر اقتصادی، سیاسی و ورزشی یا حتی منتقد ادبی جزو شغل‌هایی هستند که آن‌ها می‌توانند در آن بدرخشند اما تمامی این تحلیل‌ها باید با آرامش و زمان کافی انجام شود. چون عجله و سرعت در کار باعث به هم خوردن آرامش و در نتیجه وارد شدن استرس زیاد به این دسته از افراد می‌شود و دیگر نمی‌توان روی پیشگویی‌ها و تفسیرهای آن‌ها اطمینان کرد.


آدم های احساساتی   15 تا 20 درصد جامعه را تشکیل می‌دهند. این دسته از افراد  نسبت به تمام جزئیات اطراف‌شان حساس هستند و بهتر از افراد دیگر می‌توانند تشخیص دهند نگاه چپ همسایه و بی‌محلی بقال سر خیابان، دنیایی از دلایل مشخص و البته قابل تحلیل برای آن‌ها دارد. آن‌ها درک بالایی دارند و خیلی زود به وسیله هر چیزی تحریک می‌شوند

ماندن به چه قیمتی؟

اگر جزو آن دسته از افراد حساسی هستید که به راحتی از دیگران عصبانی می‌شوید و در عین حال فرد نکته سنجی هستید، این اصل مهم را نیز از یاد نبرید که هیچ چیزی به اندازه سلامت و آرامش شما نباید اهمیت داشته باشد. بین کار با درآمد بالا و آرامش روح‌تان، خودتان را در اولویت قرار دهید. اگر فضای کار شما اصلا خوب نیست و با رعایت همه تکنیک‌های روان شناسی روز هم نتوانستید با افراد و محیط جدید کارتان سازگار شوید پس شغل‌تان را رها کنید و نگران از دست دادن کارتان نباشید و مطمئن باشید با رها کردن این ترس، موقعیت جدید شغلی را برای خودتان به وجود خواهید آورد اما اگر واقعا به کارتان علاقه‌مند هستید و مشکلات را از حساس بودن خودتان می‌دانید راه‌هایی وجود دارد که با انجام آن ها می‌توانید از این زندان آزاد شوید. برای قدم اول یادتان باشد، در محیط کار با چه کسی نزدیک شده‌اید و چه مدتی را در روز به گوش کردن به حرف‌های همکار و دوستان‌تان اختصاص داده‌اید. مردم دوست دارند که از مشکلات‌شان حرف بزنند مانند خود شما اما این موضوع می‌تواند شما را عصبانی و گاه متاثر کند. اگر همکار شما آدم خیلی منفی یا خیلی مثبتی است با روحیه شما سازگار نیست، سعی کنید در بحث‌ها و گفت‌وگوهایش شرکت نکنید چون این گفت‌وگو می‌تواند، روی شما تاثیر زیادی بگذارد.


این کلمه را نگو

مشکل افراد حساس و احساساتی در مورد شغلی که انتخاب کرده‌اند نیست بلکه بیشتر نوع تفکر آن‌هاست که باعث آزارشان می‌شود. 80 تا 85 درصد از افراد احساساتی می‌خواهند همه نزدیکان و اطرافیان خود را راضی نگه دارند؛ این موضوع مثل این است که شما از یک فرد سفید پوست بخواهید سیاه پوست شود. خیلی احمقانه به‌نظر می‌رسد درست است؟ اما سیاه کردن یک فرد سفید پوست مضحک‌تر از این نیست که شما بخواهید خود و نیازهای واقعی‌تان را سرکوب کنید و آن چیزی باشید که دیگران می‌خواهند. دست از همیشه «بله» گفتن بردارید و «نه» گفتن را تمرین کنید. به این بازی یک‌طرفه پایان دهید و برای خودتان زندگی کنید.


وقتی اعصابت‌خرد می‌شود

وقتی در محیط کارتان با اتفاقی روبه‌رو شدید که اعصاب‌تان را به هم ریخت، سعی کنید برای چند دقیقه از آن محیط فاصله بگیرید، به اتاق استراحت یا به حیاط خلوت محل کارتان بروید. یک نفس عمیق بکشید تا کنترل‌تان را به دست آورید. برای بهتر کردن فضای کار می‌توانید حین کار به موزیکی نرم و آرام گوش دهید. روی میز یک چراغ کم نور بگذارید تا نور، آن محیط را کمی آرام‌تر کند. قاب عکسی از افراد و نزدیکان مورد علاقه‌تان را روی میز بگذارید تا با دیدن‌شان آرام شوید و روی کارتان تمرکز کنید. اگر هنوز هم محیط کار برای‌تان مثل یک زندان است دست به کار شوید .

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد

روان شناسی تنبلی 

عقب انداختن کارها بلایی است که هزینه های زیادی هم دارد. موکول کردن کارها به آینده نه تنها موجب از بین رفتن بازدهی می شود، بلکه پشیمانی و تأسف و کاهش اعتماد به نفس را نیز به دنبال دارد. به تمام این دلایل، روان شناسان علاقه مندند که بدانند چه در ذهن می گذرد که باعث می شود انجام آنچه برای آن برنامه ریزی کرده ایم سخت شود. آیا ما طوری برنامه-ریزی شده ایم که کارها را به تعویق بیاندازیم؟ یک تیم بین المللی روان شناسی به رهبری سین مک کرا (Sean McCrea) از دانشگاه کنستانز (Konstanz) در آلمان علاقه مند بودند تا بدانند آیا رابطه ای بین طرز تفکر ما در مورد کار و تمایل به عقب انداختن آن وجود دارد یا نه. به عبارت دیگر، آیا احتمال دارد که ما برخی از کارها را به لحاظ روان شناختی بافاصله بدانیم و در نتیجه به جای آنکه الان به سراغ آنها برویم بخواهیم آنها را در انتها انجام دهیم؟

در این تحقیق ، به شیوه علمی درباره ی ((تنبلی و اهمالکاری)) یا ((به تعویق انداختن کار)) بحث شده علل و انگیزه های رفتاری آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته ، سپس راههای عملی مبارزه با آن ارائه شده است.

واژه ((اهمالکاری)) ، ((تنبلی)) ، ((سهل انگاری)) ((مسامحه کاری)) و ((به تعویق انداختن کار)) معادل کلمه ی انگلیسی Procrastination به کار رفته است. البته هیچ کدام مفهوم کامل را در بر نمی گیرد.

((اهمالکاری)) رفتاری است فراگیر که بین افراد جامعه در سطوح مختلف از افراد عامی گرفته تا دانشمندان فرهیخته ، مصادیق مختلف آن دیده می شود .مطالب این تحقیق در عین استفاده ی کاربردی ، برای عموم افراد جامعه ، دانشجویان روان شناسی عمومی و بالینی، علوم تربیتی ، مشاوره و راهنمایی و علوم اجتماعی مفید و سازنده خواهد بود.

چه تعداد از تحصیل کرده ها به اهمالکاری و تنبلی عادت دارند و کارهای خود را از امروز به فردا می سپارند؟ این سوال جدی است . چه کسی می تواند به آن پاسخ بدهد؟ قطعا هیچ کس ! حدس بر این است که 95% مردم به این بیماری مبتلا هستند.

اگر ضرب المثل های عامیانه فارسی را مرور کنیم به موارد جالب توجهی بر می خوریم، که در آن، «نشانه» هایی از ویژگی های فرهنگ ایرانی نمود پیدا کرده است; "چو فردا شود، فکر فردا کنیم"، "جور مرا بکش"، "نان گدایی را گاو خورد دیگر به کار نرفت"، "این طفل یکشبه ره صد ساله می رود"، "هر چه پیش آید خوش آید"، "جیم شدن" و... همه این ضرب المثل ها بیان کننده خصوصیتی از فرهنگ ایرانی است و آن چیزی نیست جز " تنبلی"، آیا ایرانی ها تنبل هستند؟آیا ایرانیان تنبل تر از مردمان دیگر نقاط جهان هستند؟ اینپرسشی است که بارها مطرح شده است و بسیاری از پژوهشگران ایرانی معتقدند یکی ازخصوصیات اصلی ایرانیان تنبلی است.نتایج تحقیق تطبیقی نشان می‌دهد که میزان تنبلی ایرانیان از متوسط جهانی بیشتر است و تنها کشورهای عربی و آفریقایی هستند که بیش از ایرانیان دچار تنبلی هستند.

در بن بیشتر مشکلات ایرانیان و مشخصه‌هایی که کم و بیش، از آنها با عنوان آسیب‌های فرهنگی و یا اجتماعی یاد می‌کنند، خصوصیتی اخلاقی را مشاهده می‌کنیم که به اعتقاد برخی از  صاحب‌نظران، بسیاری از ویژگی‌های نامطلوب ما بر روی آن سوار شده است و در فرهنگ و خصلت جمعی ما بسیار ریشه دارد. این خصوصیت اخلاقی، تنبلی اجتماعی است که بسیاری از عادات فرهنگی و صفات اجتماعی ما از آن مایه می‌گیرند و تغذیه می‌کنند.

آنچه روشن است «تنبلی اجتماعی» یکی از مهمترین ویژگی‌های رفتاری ناپسند ایرانیان است. این مساله بویژه در عدم تمایل به درس خواندن در مدارس و دانشگاه‌ها، و در کار اداری کارمندان، و در میزان بالای تماشای تلویزیون در ایران به جای کتابخوانی، و در تمایل زیاد به استخدام در دستگاه دولتی و عدم تمایل برای کسب تخصص و مهارت و کارآفرینی، در وجود تعطیلی فراوان سالانه، در پدیده‌ای به نام بین التعطیلین، و در موارد فراوان دیگر موجود است.

تنبلی چیست؟


از نظر روانشناسی، اهمالکاری یا تنبلی یعنی به آیندهمحول کردن کاری که تصمیم به اجرای آن گرفته ایم. به طور کلی، به تعویق انداختن کار،رفتاری ناپسند و ناراحت کننده است که پیامدهای ناخوشایندی در بر دارد و هرگز نمیتواناز تاخیر در انجام کارها، به تصور و گمان بهتر ارائه کردن آنها دفاع کرد. اهمالکاریبه هر شکلی که باشد، رفتاری نامطلوب و نکوهیده است که بتدریج در وجود انسان به صورتعادت درمی آید. پس با آن مبارزه کنید، زیرا پیامدهای تاخیر در کار، برای خود شخص نیزرنج آور است و احساسی که از این تاخیر در او ایجاد می شود، علاوه بر زیانهای پیش بینیشده و نشده، شرمساری و بیزاری از خویشتن را نیز در بر دارد.

از نظر آماری، این عادت نزد بیشتر مردم رایج است و بسیار نادرندکسانی که دچار این بیماری نباشند. عادت به تعویق انداختن کار در انسان، نظیر بسیاریاز عادتهای دیگر همچون پرخوری و سیگار کشیدن، جنبه فراگیر دارد و مردم با این که اززیان آنها آگاه هستند، با وجود این از کنارش بی توجه می گذرند.

ما عادت داریم برای خطاهای خود ازجمله تاخیر در کارها، به عذر وبهانه و منطقی جلوه دادن آن رو آوریم، در نتیجه با این کار خود، به تجدید و تقویتآنها کمک می کنیم. وقتی برای به تعویق انداختن کارهای خود عذر و بهانه می آورید، درحقیقت آن را موجه جلوه می دهید و عواقبش را از یاد می برید.

وجود نشانه های افسردگی ، خستگی ، سردردهای شدید، بی خوابی ، فشارخون و زخم معده در وجود فرد اهمالکار ، گواه بر آن است که او می خواهد خود را از رنج اهمالکاری نجات دهد. اما تنها میل به ترک عادت و سرزنش کردن خود برای رهایی از چنگال آن کافی نیست .
سه وجه مختلف از اهمالکاری

-1 خودشکوفایی: به خصوصیات فرد و هرفهایی که در زندگی به دنبال آن است ارتباط پیدا می کند.

-2 حفظ موقعیت شخصی: به تمام فعالیتهایی اطلاق می شود که فرد برای زندگی خود به کار می برد. همه وظایف شغلی و شخصی او به منظور آنکه از زندگی خود هرچه بیشتر لذت ببرد ، در این تعریف قرار می گیرد.

-3احساس عدم مسوولیت در باره ی دیگران: در کارتان احساس مسوولیت نمی کنید و درزندگی بتدریج دوستانتان را از دست می دهید.اهمالکاری و به تعویق انداختن کارها به طور قابل ملاحظه ای با ماهیت کارهای مختلف ارتباط دارد.

به طور کلی، به تاخیر انداختن کارها از ۳ ناراحتی منشا می گیرد:

الف ) احساس خود کم بینی
به طور نسبی هر کس در مواقعی احساس خود کم بینی می کند. یعنی شخصیتخود را در جایگاهی پایینتر از آنچه هست می بیند و از این نظر دچار ناراحتی می شود یااعتماد به نفس خود را از

دست می دهد و احساس بی ارزشی می کند.این احساس از آن جهت در شخص ایجاد می شود که:

-1هرکسی دوست دارد کارش را هرچه بهتر و کاملتر انجام دهد.

-2اعتماد و محبت دیگران را نسبت به خود جلب کند.

-3با رفتاری مجدانه بر تصورات باطل خود که از ضعف شخصیت سرچشمه می گیرد، غلبه ورزد.

خصوصیات یاد شده در رفتار هر کس به طور نسبی دیده می شود.

گاهی به دلایل مختلف موفق نمی شوید که کارتان را به موقع انجام دهید و در نتیجه احساس شرمندگی می کنید. احیانا به خودتان می گویید :(( من آدم بدی هستم ، چون کارم را به موقع انجام نداده ام )). خوب کسی که در ارزش وجود خود شک می کند طبیعی است که آمادگی انجام کار خوب را ندارد.

از کار کردن نهراسید و تنها به خوب ارائه کردن آن توجه نداشتهباشید، چون همیشه قضاوت درباره کار انجام نشده، پوچ و بی حاصل است. اگر شما بهایده آل می اندیشید، یعنی می خواهید هر کاری را به بهترین شکل انجام دهید ولینمی توانید ، طبعا ناراضی می شوید.

نارضایتی عاملی است که شما را از فعالیت بعدی بازمی دارد و دیگرحاضر نخواهید بود آن کار را ادامه دهید و این وضع در شما ابتدا به صورت بهانه جویی وسرانجام عادت ظهور خواهد کرد. شما باید بدانید مقصود از کار، انجام آن به نحو احسننیست. هر کار خوب و ظاهرا بی ایراد، خالی از نقص نخواهد بود.

پس سختگیر نباشید و به خود اعتماد داشته باشید. یکی از دلایلبی علاقگی، عدم اعتماد به نفس است، پس خود را باور کنید.

ب ) پایین بودن سطح تحمل (سرخوردگی)
یکی از علل سرخوردگی یا پایین بودن سطح تحمل ، به ((خود رسیدن)) وافراط است؛ مثلا افراط در خوردن، افراط در خوشی، زیاده روی در مصرف مواد مخدر وغیره. عوامل یاد شده موجب ((سرخوردگی)) نمی شوند، ولی بتدریج زمینه را برای آن مهیامی کنند.

پرتوقعی در حقیقت عامل مستقیم سرخوردگی است. دوست دارید درآزمون ادبیات انگلیسی حتما نمره ۲۰ بگیرید یا لااقل نمره ۱۸ و ۱۹، در غیر این صورتترجیح می دهید به تحصیلتان ادامه ندهید. این همان پرتوقعی است که از آن یاد کردیم وطرز فکری است که شما را به تنبلی سوق می دهد، زیرا ترس دارید که توقع شما در حدانتظارتان نباشد و به این دلیل کوشش و سعی لازم را به کار نمی برید، در نتیجه نسبتبه کار بی علاقه می شوید.

در حقیقت ، توقع بیش از حد برای کسب موفقیت هرچه بیشتر ، شما را دچار ترس و فرار از کار کرده است..

هرگاه در کاری به نتیجه بالاتر از میزان استعداد و توانایی خودفکر کنید، باید بدانید به جای این که به ادامه آن تشویق شوید، به بیزاری و انزجاراز آن سوق داده خواهید شد؛ چراکه توانایی شما نمی تواند بیش از حد کارآیی تان در آنباشد. بدون واهمه درباره نتیجه کار به فعالیتهای خود بپردازید.

وقتی میزان توقع شما بیش از حد توانای تان است ، کار برای شما کسل کننده خواهد بود.
تنها اشتغال به کار، شما را از اندیشه های مزاحم نجات خواهد دادو بتدریج درمی یابید که به سوی موفقیت گام برمی دارید و در کارتان احساس بهروزیمی کنید. شما در هر کاری که شروع می کنید، باید از پیش خودرا برای مواجهه با برخیمشکلات آماده کنید. این احتمال کاملا طبیعی و منطقی است. نباید با خود بگویید: «بهعلت مشکلاتی که وجود دارد آن کار را دوست ندارم.» پس در مواجهه با مشکلات شکیباباشید. به خود تلقین کنید که می توانید آن را به شکلی دلخواه انجام دهید. خود اینفکر به شما نیرو می دهد که در جهت مقصود پیش بروید.

ج ) خشم
بسیاری از تنبلی ها نتیجه خشم و پرتوقعی است؛ مثلا شاگردی از ترسمردود شدن، انجام تکالیف درسی خود را عقب می اندازد و از آن نظر که نمی تواند آن رابه طور کامل انجام دهد، بهانه تراشی می کند. مثلا تقصیر را به گردن هم اتاقی خودمیاندازد، استادش را مقصر می داند که تکلیف مشکل برای او تعیین کرده است. والدینش رامقصر می داند که او را به مدرسه برده اند و نسبت به معلمان و والدین خود احساس دشمنیمی کند.

به جای این که از دست خود عصبانی باشد و خود را مقصر بداند، همهتقصیرها را به گردن دیگران می اندازد!

در بررسی آماری که در این مورد به عمل آمده، معلوم شده علت عمدهتنبلی در افراد، پرتوقعی و پایین بودن سطح تحمل آنهاست که به خصومت و تنفر آنها ازاشخاص می انجامد.

چاره تنبلی چیست؟


در پاسخ باید بگوییم کار و کوشش. اگر منطقی فکر کنید ، تنبلی را کنار خواهید گذاشت.

رفتار افراد در مورد شخص تنبل و قضاوت جامعه در مورد او از جمله نگرانیها و ناراحتیهایی است که معمولا افراد تنبل با آن مواجه هستند. انجام کار به موقع هم آسانتر است و هم مزایایی در بر دارد. در صورتی که گذشت زمان، هم کار را مشکلتر می سازد و هم مزایای انجام به موقع آن را از بین می برد. رفتار مسامحه کارانه ناشی از اندیشه شماست. تفکر منطقی می تواند در رفتار شما نقش فعالی داشته باشد. مسامحه کاری از عدم تحرک ناشی می شود. یعنی فرد مسامحه کار کسی است که در کارهایش به سعی و کوشش توجه ندارد.پس منطق و استدلال حکم می کند که هر کس رنج حال را به خاطر راحتی آینده تحمل کند.

درتجزیه و تحلیل روش ((روان درمانی منطقی))، خصوصیات رفتاری در شش مرحله ی زیر مورد بررسی قرار می گیرد:

1. بررسی میزان آمادگی برای کار و فعالیت و استفاده از تجارب در درجه اول قرار دارد و با عنوان ((الف)) مشخص می شود.

2. باورهای منطقی و غیرمنطقی درباره ی فعالیتها و تجارب یاد شده با عنوان ((ب))

3. نتایج احساس باورها، مرحله ی ((ج))

4. بازتابهای رفتاری در ارتباط با انگیزش و هیجان ناشی از سهل انگاری، مرحله ((د))

5. مبارزه با باورهای غیر منطقی، مرحله ی ((ه))

6. مرحله ی شناخت رفتاری-هیجانی در تنبلی

با روش منطقی به باورهای غیرواقعی خود فکر کنید و آنها را در کارتان تاثیر دهید. بدین ترتیب شما به رفتاری منطقی و دور از احساس و هیجان دست خواهید یافت و دیری نخواهد گذشت که برایمبارزه با تنبلی در خود احساس آمادگی خواهید کرد.

منبع: انجمن روانشناسی اجتماعی ایران
برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد

تست خودشناسی فروید

 
این یک تست روانشناسی است که توسط زیگموند فروید طراحی شده.

فرض کنید که در خانه هستید و پنج اتفاق زیر همزمان پیش میاد.

1- تلفن زنگ میزنه

2- بچه تان گریه میکنه

3-یکی داره در خونه رو می زنه و صداتون میکنه

4- لباس ها را بیرون روی طناب پین کرده اید و بارون میگیره

5- شیر آب رو در آشپز خانه باز گذاشتید و آب داره سر ریز میشه

خب حالا با این وضعیت شما به ترتیب کدوم کارها رو انجام میدید؟ یعنی از شماره ی 1 تا 5 رو با چه اولویتی انجام میدید؟

اولویت های خودتونو تعیین کنید و برای تحلیلش پایین صفحه رو ببینید.


فروید یکی از بارزترین شخصیت های علمی قرن بیستم است.

او در 6 ماه مه 1856 به دنیا آمد و در در 23 سپتامبر 1939 از دنیا رفت.

او اطریشی بود و از بنیانگذاران دانشکده روانپزشکی.

بیشترین شهرت فروید مربوط به کارهای او در زمینه روان شناسی تمایلات جنسی، رویاها و ضمیر ناخودآگاه است.

او به عنوان پدر علم روان تحلیل گری شناخته می شود.

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

هر یک از 5 مورد بالا نشون دهنده یکی از جنبه های زندگی شماست.

1- زنگ تلفن، نشونه شغل و کار شماست.

2- گریه بچه، نشون دهنده خانواده است.

3- زنگ در خونه، نشون دهنده دوستان شماست.

4- لباس ها، نشون دهنده پول هستن.

5- سر رفتن آب، نشون دهنده میل جنسی هستش.
 

بعد از طلاق خود را به زمان نسپارید

امروزه یکی از استرس‌های حاکم بر زندگی زناشویی پدیده طلاق است.بعضی از پژوهشگران طلاق را آسیب اجتماعی و برخی هم راه‌حل می‌دادند.

کارشناسان می‌گویند انسان‌ها وقتی با فردی زمان طولانی و یا حتی دقایقی را سپری می‌کنند از بعد اجتماعی و روحی تعاملاتی ایجاد می‌شود که در ذهن فرد رسوباتی تشکیل می‌دهد و نهایتاً یک عادت رفتاری و روانی در ذهن فرد شکل می‌گیرد.

حتی اگر خاطرات خوش و یا ناخوشایند هم بین این افراد باشد از بین رفتنی نیست و نمی‌توان گفت افراد به راحتی از هم جدا شده اند و دیگر هیچ خاطره مشترکی با هم ندارند. چرا که پدیده طلاق و زندگی بعد از آن تاثیرات خاص روانی و اجتماعی دارد که فرد را واقعا در مضیغه قرار می‌دهد.

«رسوبات عاطفی» که ما از دوران کودکی نسبت به دیگران مثل مادر و پدر داشته‌ایم در زندگی زناشویی نیز با آن روبرو هستیم و بطور کاملا طبیعی زن و مرد نسبت به هم وابسته می‌شوند و همدیگر را دوست می‌دارند.

وقتی زن و شوهر در زندگی از هم جدا و بریده می‌شوند این سلول های هیجانی با توجه به پژوهش‌های فیزیکی و روانشناسی، حافظه دارند و باعث می‌شوند حافظه سلول‌های مغزی تمام خاطرات زوج را در اتاق خود انبار کند و به تناسب به طوراتوماتیک در زندگی بعدی و یادآوری خاطرات و رنجهای گذشته، آسیب‌های زندگی قبلی، آسیب‌های روانی، آسیب‌های زیستی، آسیب‌های بدنی و آسیب‌های اجتماعی و... در موقعیت‌ها تداعی می‌شود و این تاثیر بسیار بزرگی را در سیستم روانی فرد به جا می‌گذارد.

با این حال نمی توان گفت که با گذشت زمان فرد می تواند تمام خاطرات خود را با زوج قبلی فراموش کند. واژه ای به اسم «زمان» در دنیای درمان وجود ندارد و بنابراین باید با قاطعیت به جنگ استرس‌های بعد از طلاق رفت؛ زیرا اثرات راه حلی به نام «گذشت زمان» بسیار کوتاه است و بعد از مدتی این رسوباتی که از قبل در ذهن ایجاد شده، باقی خواهد ماند.


تمام خاطرات و آسیب های بعد ازطلاق زندگی زناشویی می‌ماند و در زندگی مشترک بعدی برمی‌گردد و افرادی که در زندگی اشان مجبور به طلاق می شوند، نیاز به جلسات متعدد «روان درمانی» فردی دارند تا بتوانند آن خاطرات را تخلیه و یا آن بینش‌ها و راه حل هایی که در خصوص تعارض هایی که به ارث بردند و در ذهن آنها تداعی می شود را پیدا کنند.

در نتیجه باید با مشاوره یک متخصص روانشناس تمام ذهن خود را متمرکز کنند و با سپردن تمام دغدغه هایشان به دست زمان خود را رها نکنند، شاید این راه حل در مقطعی از زمان مشکل را حل کند، ولی در زندگی مشترک مجددا آن رسوبات خود را نشان می دهند؛ زیرا زخم‌های دوران زندگی بعد از طلاق بدون شک نیاز به بخیه‌هایی دارد که نیازمند دست‌های روانشناسان و مشاوران است که به این دوستان کمک کنند مشکلات روانی را به حداقل برسانند تا در انتخابات بعدی با کشمکش و آسیب این مسیر را طی نکنند.

همچنین فشارهای غیر منطقی و باورهای اجتماعی و خانواده بسیار در این امر مهم بوده تا فرد مطلقه به سرعت اقدام به ازدواج دوباره کند و با مشاوره و متخصصین می‌توان دنیا و مسیر زندگی فرد آسیب دیده را به سمت امیدواری های بیشتر سوق داد.

در ضمن خود روانشناسان در لابه لای برنامه خود طبق روحیات فرد طلاق گرفته، می‌توانند با محوریت اوقات فراغت، شرکت در فعالیت های ورزشی، روابط اجتماعی، باهم بودن و از این قبیل برنامه‌ها به فرد بدهد که بتواند در فشار قرارنگیرد و در گروه‌های اجتماعی شرکت و از استعدادهای خود استفاده کنند.

نکته برای فکر کردن مانند افراد موفق


نارنجی: استیو جابز، لری پیچ، بیل گیتس و… همه اینها افراد موفق و هوشمند در دنیای فناوری به حساب می آیند. تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که این افراد چگونه فکر کرده اند و چطور توانسته اند به موفقیت شان برسند؟

شاید شما هم جزو کسانی باشید که علاقمند هستند پا به درون این دنیای بزرگ برای رقابت و پیشرفت بگذارید. اگر چنین است بد نیست با ۱۲ فرمول مهم برای پیشرفت در این مسیر آشنا شوید.

برای فکر کردن وقت بگذارید:
اگر می خواهید بهتر فکر کنید باید روی آن کار کنید و وقت بگذارید. باید در هفته یک زمان مشخص برای فکر کردن داشته باشید. اکثر افراد موفق و مدیران خوب بخشی از زمان شان را به فکر کردن اختصاص می دهند. برای مثال آقای دن کتی هر دو هفته یک بار، یک زمان نیم روز را به فکر کردن اختصاص میدهد و هر ماه یک روز کامل را به این کار اختصاص می دهد. همچنین او هر سال هم دو یا سه روز را به صورت کامل به فکر کردن اختصاص می دهد.

انرژی تان را در جای درست مصرف کنید:
از قانون ۸۰/۲۰ استفاده کنید. باید هشتاد درصد از انرژی تان را روی ۲۰ درصد کارهای مهم تر صرف کنید. فراموش نکنید که شما نمی توانید به همه چیز و همه کار برسید و مهم این است که درست انتخاب کنید.

مهم ترین کارها و اهداف را در زندگی تان مشخص کنید و هشتاد درصد از وقت و انرژی تان را به آن اختصاص دهید.

افراد باهوش خودشان را در مقابل تفکرات متفاوت قرار می دهند:
این مهم است که خودتان را در مقابل تفکرات و عقاید مخالف خودتان قرار بدهید. سعی کنید با کسانی ارتباط داشته باشید که تفکرات و ایده های شما را به چالش می کشند و با آنها مخالفت می کنند. این موضوع سبب می شود که اشکلات کار خودتان را بهتر پیدا کنید و تفکر منطقی تری داشته باشید.

ایده داشتن و عمل کردن: تفاوت از زمین تا آسمان
داشتن فکر خوب و ایده های زیاد شاید سخت نباشد. اما تمام آنها زمانی ارزش دارند که به آنها عمل کنید. رویا پردازی به تنهایی ارزش زیادی ندارد و کار شما وقتی ارزشمند است که به آنها عمل کنید. در طرف دیگر باید بدانید که هر ایده ای طول عمر خودش را دارد. اگر دیر برای اجرایش بجنبید ممکن است تاریخ مصرف اش گذشته باشد.

ایده های خام نیاز به پخته شدن دارند:
هیچ وقت دنبال ایده ای که ناگهانی به ذهن تان رسیده، نروید. کمی زمان بگذارید و روی آن فکر کنید. بسیاری از ایده های ناگهانی که در ابتدا طلایی به نظر میرسند، با ساعاتی تفکر به نظر خنده دار و غیر منطقی می آیند. هر ایده ای را باید تحت بررسی قرار بدهید و نکات مثبت و منفی اش را بررسی کنید. اگر در نهایت نتیجه مثبت بود آن وقت می توانید دنبالش بروید.

افراد باهوش با افراد باهوش می چرخند!
اگر می خواهید خوب فکر کنید سعی کنید در ارتباطات اجتماعی تان با افرادی زندگی کنید و سروکار داشته باشید که آنها هم خوب فکر می کنند و انسان های باهوش به شمار می آیند. کمک آنها سبب می شود که شما هم ایده ها و تفکرات بهتری را پرورش بدهید.

این جمله معروف را شنیده اید که «هر انسانی را می توان از روی دوستش شناخت؟» واقعیت این است که اطرافیان روی فکر کردن شما تاثیر می گذارند بنابراین آنها را با دقت انتخاب کنید.

عقاید عمومی را قبول نداشته باشید:
اگر عموم مردم چیزی را قبول داشته باشند دلیل نمی شود که شما هم آن را قبول کنید. در بسیاری از موارد اکثرا مردم موردی را بدون فکر کردن قبول می کنند چون افراد زیادی آن عقیده را قبول دارند. (که آن هم نتیجه فکر نکردن است) بسیاری از ایده های نو و محصولات با قبول نکردن تفکرات عامه به موفقیت رسیده اند. بنابراین در مورد هر ایده و عقیده ای خودتان فکر کنید و به تفکرات عامه توجه نداشته باشید.

برای اینکه متفاوت فکر کنید کارهای متفاوت انجام بدهید:
روش های متفاوتی برای انجام کارهایتان امتحان کنید. با افراد جدیدی آشنا شوید و کتاب های مختلفی بخوانید. حتی کتاب هایی که ممکن است به نظرتان خسته کننده بیایند. نکته در اینجا است که خودتان را در برابر جریان ایده ها و تفکرات مختلف قرار بدهید تا یک بعدی فکر نکنید.

ایده های شما همیشه درست نیست:
نباید این تفکر را داشته باشید که همیشه درست فکر می کنید و کار درست را انجام می دهید. برای نظرات دیگران هم ارزش قایل شوید و سعی کنید از اشتباه هایتان درس بگیرید. همه ما در زندگی مرتکب اشتباه های زیادی می شویم.

برای روزتان برنامه ریزی کنید:
افراد زیادی برای هر روزشان برنامه ریزی می کنند. اما افراد باهوش برای روز، هفته، ماه و آینده طولانی مدت شان برنامه مشخص دارند. کسی که دارای هدف و برنامه است هیچ کاری را بدون دلیل انجام نمی دهد. آنها حتی در مهمانی و تفریح هم به دنبال یادگیری و نزدیک شدن به هدف هایشان هستند.

«انجام میدهم» و «می توانم» افعال شما هستند
افراد خلاق خودشان را صرف ایده ها می کنند آنها از سختی کشیدن لذت می برند. از شکست ترسی ندارند و سعی می کنند با دیگر افراد خلاق ارتباط داشته باشند. می توان روی حرف آنها حساب کرد و منفی فکر نمی کنند. از نظر آنها مشکلات به راحتی قابل حل شدن است. هنری فورد جمله مشهوری دارد که می گوید: «انجام دادن هیچ کاری واقعا سخت نیست. اگر آن را به قطعات کوچکتر تقسیم کنی»

افراد خوشبین واقع گرا نیستند:
اگر ذاتا انسان خوشبینی باشید باید مراقب خودتان باشید. اگر فکر کنید که همه چیز به خوبی و درستی پیش میرود کاملا در اشتباه اید و وقتی متوجه می شوید که اتفاق های جبران ناپذیری افتاده است.

داشتن یک دیدگاه واقع گرا سبب می شود که هر چه سریع تر مشکلات را پیدا کنید و برای رفع آنها بکوشید. برا اینکه انسان واقع گرایی باشید باید ۱-واقعیت ها را قبول کنید ۲-به سختی تلاش کنید ۳-به مزایا و معایب هر چیزی فکر کنید ۴-به بدترین حالت ممکن در هر کاری فکر کنید و برایش برنامه ریزی کنید و نهایت ۵-بر اساس منابع موجود و واقعیت ها فکر کنید و برنامه ریزی کنید.

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد

افزایش خطر افسردگی بخاطر میگرن

 

طبق نتایج یک مطالعه‌ در کانادا، افرادی که میگرن دارند، ممکن است بیشتر در معرض خطر افسردگی بالینی قرار بگیرند.


به گزارش رویترز در تاریخ ۲۶ نوامبر ۲۰۱۱ (۵ آذر)، این مطالعه که در مجله «سردرد» منتشر شده است، همچنین نشان داده که این رابطه دوطرفه است و افرادی که دارای افسردگی بالینی Clinical depression هستند نیز، ممکن است دچار سردردهای میگرنی شوند.
دکتر مودگیل معتقد است که افراد مبتلا به میگرن Migraine و افسردگی باید بدانند که با مشاهده علائم یکی از این دو بیماری، احتمال خطر ابتلاء به دیگری وجود دارد.

این محقق که اطلاعات ۱۵۰۰۰ نفر را بین سال‌های ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۷ مورد بررسی قرار داد، دریافته است که طی این ۱۲ سال ۱۵ درصد از این افراد مبتلاء به افسردگی و ۱۲ درصد مبتلا به میگرن بودند.

با بررسی نتایج، مشخص شد کسانی که میگرن دارند، ۸۰ درصد احتمال مبتلاء شدن به افسردگی در آنان بیشتر از سایر افراد است. در مقابل، کسانی که افسردگی داشتند، ۴۰ درصد، احتمال ابتلا آنان به میگرن، بیشتر از سایر افراد بود.

البته این تحقیق، دلیل رابطه میان افسردگی و میگرن را مشخص نکرده است.

علل افسردگی در آقایان

روانپزشکان می‌گویند: با این حال علائم افسردگی در مردان می‌تواند متفاوت از علائم این بیماری در زنان باشد. بعلاوه مردان خیلی به ندرت می‌پذیرند که به این اختلال مبتلا هستند و خیلی کمتر برای بهبود حال خود به یک متخصص مراجعه می‌کنند.
 
به گزارش روزنامه اکسپرس، متخصصان انستیتو ملی سلامت روان در آمریکا در مطالعه جدیدی خاطرنشان کردند: اکثر مردان از علائم جسمی ناشی از افسردگی ناآگاه هستند اما اگر این اختلال تشخیص داده نشده و درمان نشود، می‌تواند پیامدهای بسیار نامطلوب و غیرمنتظره‌ای داشته باشد.
 
برخی از مهمترین و شایعترین علائم و نشانه‌های افسردگی در مردان عبارتند از:
-‌ دشواری در تمرکز
-‌ عصبانیت و پرخاشگری مداوم و تحریک پذیری
- سوء مصرف مواد به طور مداوم
- از بین رفتن میل جنسی
- دردهای مزمن و مشکلات هاضمه‌ای
- بی تعادلی در خواب
- خستگی افراطی و بیش از حد
 
اغلب مردان مبتلا به افسردگی به سختی می‌تواند روی کار خود متمرکز شوند یا اینکه ناخودآگاه بیشتر ترجیح می‌دهند روی موضوعات و افکار منفی متمرکز شوند. افسردگی توان فرد را برای تفکر شفاف و واضح دچار اختلال می‌کند و مانع از تصمیم گیری‌های مناسب و یا انجام کارهای پیچیده می‌شود. همچنین برخلاف زنان که با گریه کردن احساس غم و افسردگی خود را بروز می‌دهند، مردان این احساس را با خشم و پرخاشگری ظاهر می‌کنند. در برخی موارد نیز مردان، افسردگی خود را با نشان دادن خصومت نسبت به یک فرد یا یک موقعیت خاص، تشدید می‌کنند. بعلاوه مردان افسرده در شرایط عادی، تحریک پذیری بالا و غیرمعمولی دارند.
 
علاوه بر اینها خواب خیلی زیاد یا خیلی کم یک نشانه معمول دیگر افسردگی است. بسیاری از بیماران افسرده نیز از احساس دائمی خستگی و رخوت رنج می‌برند. اکثر آنها یک حس دائمی از خستگی را تجربه می‌کنند و فاقد انگیزه کافی برای کامل کردن کارهای روزانه دارند.
 

۱۰ فرمان برای فرار از خجالت

۱۰ فرمان برای فرار از خجالت

می‌گویند توماس ادیسون  عاشق نمایش بود و عاشق نمایش‌نامه‌های شکسپیر. او از وقتی ۸ ساله بود، دلش می‌خواست بازیگر تئاتر بشود و حتی در دوران نوجوانی‌اش هم برای رسیدن به این آرزو تلاش کرد اما موفق نشد. می‌دانید چرا؟ چون خجالتی بود! در زندگی‌نامه‌اش نوشته‌اند که او سال‌ها به خاطر صدای زنانه‌اش خجالت می‌کشید در میان جمع، صحبت کند. آن نوجوان خجالتی، خوشبختانه بازیگر تئاتر نشد و شد: توماس ادیسون! همان ادیسونی که زندگی امروز را بدون اختراعات او حتی نمی‌شود تصور کرد... کودکان، ‌نوجوانان و جوانانی که امروز خجالتی هستند، در هیچ محضری امضا نکرده‌اند و به هیچ کسی تعهد نداده‌اند که فردا و پس‌فردای روزگار هم خجالتی و کمرو باشند.

۱. وقتی به یک محفل رودربایستی‌دار، مثلا به یک مهمانی رسمی، دعوت می‌شوید؛‌ وقتتان را طوری تنظیم کنید که زود برسید. این نکته در عین سادگی، بسیار مهم است. حداقل فایده‌اش این است که با سنگینی فضای جلسه، زودتر آشنا می‌شوید و کم‌کم ترستان از آن جمع می‌ریزد. امتحان کنید! وقتی یک جمع خلوت در حضور شما آرام آرام شلوغ می‌شود، حس خجالت‌تان خیلی کم‌تر است نسبت به وقتی که ناگهان به یک مجلس شلوغ وارد می‌شوید. معمولا آنهایی که زودتر به چنین محافلی می‌رسند، راحت‌تر با تازه‌واردها ارتباط برقرار می‌کنند.

۲. دلتان می‌خواهد وقتی به یک جمع وارد می‌شوید، چگونه رفتار کنید؟ خوش‌برخورد؟مطمئن؟ با لبخند باز؟ صمیمانه؟ و...؟ خب، همه این‌ها را می‌توانید در خلوت خودتان و در مقابل آینه تمرین کنید. همه ما آدم‌ها کمی تا قسمتی بازیگریم. نقش‌آفرینی جلوی دوربین شاید کار آسانی نباشد ولی نقش‌آفرینی در خلوت و در مقابل آینه مطمئنا کار آسانی است. تمرین‌های مکرر این چنینی، ناخودآگاهتان را به همان سمتی می‌برد که بیشتر تمرینش را می‌کنید و کم‌کم شما هم همانی خواهید شد که دلتان می‌خواهد.

۳. ماشین یک نفر وسط خیابان خراب شده و روشن نمی‌شود و حالا راننده منتظر است کسی بیاید کمکش کند و ماشین را هُل بدهد... همسایه‌تان دارد از بازار برمی‌گردد و دستش حسابی پُر است، زنبیل دارد از دستش می‌افتد... پیرمرد مغازه‌دار، زورش نمی‌رسد به تنهایی، کرکره مغازه را بدهد بالا... خب، چرا معطلید؟ مگر نمی‌خواستید تمرین‌های ضد خجالت را شروع کنید؟ چه بهتر از این؟ با این تیر، خیلی بیشتر از یکی دو نشان را خواهید زد. مطمئن باشید. خرجش فقط دو کلمه است: کمک نمی‌خواهید؟ (البته لبخند و ارتباط چشمی را هم هنگام ادای این دو کلمه فراموش نکنید.) نمی‌دانید چقدر موثر است!

۴. از هم‌صحبت خودتان تعریف کنید. اینکه دیگر کاری ندارد. هم آسان است، هم موثر. اغلب آدم‌ها وقتی ازشان تعریف می‌کنید،‌ ذوق می‌کنند و بیشترشان آن‌قدر ذوق می‌کنند که به هیچ قیمتی حاضر نمی‌شوند هم‌صحبتی با شما را از دست بدهند. البته هنگام اجرای این تکنیک باید مواظب مغزتان هم باشید چرا که ممکن است جای دندان‌های کسی که ازش تعریف کرده‌اید، رویش باقی بماند. ضمنا،‌ هنگام تعریف و تمجید از این و آن، به هیچ وجه لازم نیست دروغ بگویید. اگر کمی دقت کنید، مطمئنا در هر آدمی بالاخره یک چیزی پیدا می‌کنید که قابل تعریف باشد. البته تعریف‌‌هایتان هم نباید خیلی بی‌ربط باشد. مثلا وقتی کسی دارد درباره یک موضوع فلسفی با شما صحبت می‌کند، خیلی بی‌ربط است اگر بگویید:‌ <پیراهن‌تان چقدر قشنگ است>! مثلا بهتر است خودتان را به موضوع مورد بحث، علاقه‌مند نشان بدهید و از جالب بودن آن موضوع صحبت کنید.

۵. ارتباط چشمی در برقراری یک ارتباط موثر، خیلی مهم است. حتما به چشم طرف مقابلتان نگاه کنید، چه وقتی که دارید صحبت می‌کنید، چه وقتی که دارند با شما صحبت می‌کنند. این ارتباط چشمی را ترجیحا با یک لبخند ملایم و حالت دوستانه همراه کنید. اگر به هر دلیلی از برقراری یک ارتباط چشمی مناسب ناتوانید، سعی کنید به پیشانی طرف مقابل‌تان نگاه کنید. از معجزه نفس‌های عمیق هم غافل نشوید که به هنگام حملات استرس واقعا سودمند است. عادت کنید که با نفس‌های عمیق، آرامش را به وجودتان برگردانید. این تمرین را می‌توانید خیلی راحت در حضور جمع، بارها و بارها انجام بدهید. مطمئن باشید که هیچ‌کس نمی‌فهمد این کار شما چه معنایی دارد. باور کنید که اصلا کسی حواسش به شما نیست. راحت باشید.

۶. خیلی هم ایده‌آل‌گرا نباشید! قرار نیست با هر جوکی که شما تعریف می‌کنید، همه غش و ریسه بروند. قرار نیست با هر حرفی که می‌زنید، همه به‌به و چه‌چه کنند. برای هیچ‌کس دیگری هم قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد. مطمئن باشید که دیگران هم استانداردهای خود‌شان را این‌قدر دستِ‌ ‌بالا تعریف نمی‌کنند. وقتی در یک جمع حضور دارید، کسی از شما انتظار ندارد که فوق‌العاده باشید. برای جمع، این مهم است که شما با آنها ‌همراه باشید، فقط همین. این را هم یادتان باشد که خیلی از خانم‌ها و آقایان اصلا با آدم‌های پرحرف و شوخ و مجلس‌آرا میانه خوبی ندارند. و یک خبر خوب دیگر برای خجالتی‌های عزیز: سکوت و کم‌حرفی شما را معمولا به پای فروتنی، حجب و حیا و بزرگ‌منشی‌تان می‌گذارند و چه صفتی بهتر از فروتنی؟ راستی یادتان باشد که، در ملاقات اول‌تان با هیچ‌کس زیاد حرف نزنید و اطلاعات شخصیتان را رو نکنید. چه لزومی دارد؟ این کار را متاسفانه بعضی‌ها برای پنهان کردن آن حس خجالت درونی‌ انجام می‌دهند. غافل از اینکه دیگران، این کار را غالبا این‌طور تفسیر و تعبیر می‌کنند که فاعلان این فعل، آدم‌های کم‌ظرفیت و سرخورده یا آدم‌های گوشه‌گیر و تنهایی هستند.

۷. هیچ‌وقت هیچ‌کس را تحقیر نکنید و خصوصا در حضور جمع از چنین کارهایی پرهیز کنید. همه ما آدم‌ها به آرامش و کمک دیگران احتیاج داریم، نه به دشمنی و آزار و اذیتشان. مطمئنا وقتی شما کسی را تحقیر یا مسخره کنید، او هم به دنبال بهانه‌ای خواهد گشت تا این لطف شما را جبران کند! انرژی منفی برای این و آن نفرستید تا انرژی منفی برایتان نفرستند. موقع انتقاد کردن از این و آن هم، یادتان باشد که نباید از هیچ‌کس در حضور جمع با تندی و خشونت انتقاد کنید. وقتی ارتباطتان با دور و بری‌ها دوستانه و صمیمیانه باشد، آنها هم برای رفع مشکلات‌تان و از جمله برای رفع این حس خجالت درونی به شما کمک خواهند کرد.

۸. قرار نیست که یک‌شبه متحول شوید و ناگهان تبدیل بشوید به آدم بذله‌گو و پرحرفی که مجلس آرایی می‌کند و... این حتی با تلاش‌ شما هم به سرعت به دست نمی‌آید. آدم‌ها ذات شان با همدیگر فرق دارد. اما معاشرتی شدن یک مهارت است که با تمرین به دست می‌آید. به تکنیک‌‌های ضد خجالت هم باید یکی یکی تسلط پیدا کنید. وقتی انرژیتان را در هر مقطع زمانی روی یک یا دو مهارت بخصوص می‌گذارید خیلی زودتر به نتیجه می‌رسید. مثلا پیش‌دستی در سلام گفتن را باید تمرین کرد. وقتی به آن تسلط پیدا کردید، شروع صحبت با لبخند را تمرین کنید. ارتباط چشمی، دویدن به دنبال کمک به دیگران، کمک به سایر خجالتی‌های جمع، تعریف‌های بجا و . . . . هم همین طور. به دست آوردن یک مهارت ممکن است یک سال طول بکشد، در حالی که به دست آوردن یک مهارت دیگر، ممکن است فقط دو روز وقتتان را بگیرد. هرچه سخت‌تر به دست بیاورید، سخت‌تر از دست می‌دهید. این یادتان باشد!

۹. همیشه آماده و به‌روز باشید. مطلع و گوش به زنگ. کتاب بخوانید، روزنامه، مجله، اینترنت و . . . اخبار روز دنیا را پیگیری کنید. اخبار هنری،‌فرهنگی، علمی، سیاسی و . . . داشتن این اطلاعات به شما کمک می‌کند که همیشه حرف‌های شنیدنی در آستین داشته باشید. سوال‌های حاضر و آماده هم غنیمتند. از این قبیل سوال‌ها همیشه همراه داشته باشید. طرح یک سوال صمیمانه و مودبانه معمولا نقطه شروع مناسبی برای ورود به بحث دیگران است و هر قدمی هم در چنین هم‌کلامی‌هایی بردارید، مطمئنا قدم بعدی آسان‌تر و آسان‌تر می‌شود. از سلیقه‌ها و علاقه‌های دوروبری‌هایتان هم باید باخبر باشید. این‌طوری راحت‌تر می‌توانید هم‌صحبت‌شان شوید. وقتی می‌خواهید سر صحبت را با یک جماعتی باز کنید یا وقتی که می‌خواهید در یک بحث گروهی شرکت کنید، باید این را ارزیابی کنید که آیا آنها هم مایلند حرف‌های شما را بشنوند و اصلا آیا شما خوب به حرف‌های آنها گوش داده‌اید یا نه. بی‌محابا حرفشان را قطع نکنید. بهتر است مودبانه و آرام‌آرام به هر بحثی وارد شوید.

۱۰. اگر خجالتی باشید، احتمالا تنهایی را به فعالیت‌های جمعی ترجیح می‌دهید. خب، می‌توانید از این فرصت مغتنم استفاده کنید و چیزی یاد بگیرید. آدم‌هایی که تنهایی را دوست دارند، معمولا روحیه‌شان با هنرآموزی جور است. روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید. موسیقی، ‌نقاشی، ‌خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفستان را به وضوح افزایش خواهد داد. تا می‌توانید کتاب بخوانید و اطلاعات کسب کنید. روزنامه، مجله، برنامه‌های آموزشی، اینترنت و... به زودی، روزی می‌آید که باید حرفی برای گفتن داشته باشید. خودتان را برای آن روز آماده کنید.

نقاشی کودکتان را تحلیل کنید تا به دنیای درونیش برسید

 
یک آسمان بنفش با گل‌هایی که در آسمان پرواز می‌کنند. درختانی با برگ‌های قرمز و یک خانه با دودکش. جاده‌ای که توی آن یک ماشین حرکت می‌کند و بچه‌ها و مامان و بابا که دست هم را گرفته‌اند و موهایشان سیخ سیخی شده است.
این نقاشی زیبا‌ست. مامان به او می‌گوید:
چرا آسمان بنفش است؟
چرا گل‌ها توی آسمان هستند؟
چرا موهای ما سیخ سیخی است انگار ترسیده‌ایم.

زیبا می‌گوید دلم می‌خواد. دوست ندارم عوضش کنم. مادر نمی‌داند که هر چیزی که کودک می‌کشد ریشه در تفکرات و دنیای تخیلی او و واقعیات پیرامونش دارد.


روانشناسان کودک تحلیل‌های زیادی از نقاشی آنان می‌کنند و می‌توانند به زوایای پنهان روحیات کودکان و مشکلاتی که هرگز به زبان نمی‌آورند و گاه والدین هم به آن اشاره‌ای نمی‌کنند پی ببرند.

زهره مرشدی روانشناس و مشاور می‌گوید: اعضای یک خانواده هماهنگ، در نقاشی‌های کودکان، همیشه با هم و دست در دست هم نشان داده می‌شوند. اگر این اشخاص در تصویر در حالتی تعاملی و خوش و خرم بایکدیگر باشند نشان می‌دهد درجه صمیمیت آنها بیشتر است.

کودک، در نقاشی خانواده، تصویر خود را نزدیک شخصی نقاشی می‌کند که بیشتر دوست دارد؛ ولی اگر کودکی فکر کند که مثلا خواهرش بیش از او مورد توجه پدر و مادر است، در نقاشی خود خواهرش را بین پدر و مادر و خود را دورتر از آنها در حاشیه کاغذ قرار می‌دهد. در بعضی از نقاشی‌ها تعدادی از افراد خانواده ‌داخل خانه و تعدادی دیگر‌خارج از خانه نمایش داده می‌شوند.

این‌گونه نقاشی‌ها یا منعکس‌کننده غیبت واقعی شخص یا اشخاصی است که در خارج از خانه ترسیم شده‌اند‌ یا کمبود جذابیت عاطفی کودک را نسبت به آنها می‌نمایاند.

وی می‌افزاید: نقاشی بزرگی که همه صفحه را بگیرد نشانه اعتماد به نفس کودک است، اما کودکی که نقاشی ریز و کوچکی در یک گوشه صفحه می‌کشد و بقیه را سفید می‌گذارد اغلب از اعتماد به نفس کمی برخوردار است.

استفاده از خطوط شکسته و لرزان نیز همین حالت را نشان می‌دهد.

سهیل یک خواهر کوچولوی تازه به دنیا آمده دارد. او وقتی نقاشی می‌کشد همیشه خواهر کوچولوی خود را از خود بزرگ‌تر می‌کشد و نشان می‌دهد همان‌طور که در قنداق از او بزرگ‌تر است ایستاده و او کوچک‌تر است.

روانشناس مهدکودک می‌گوید: از وقتی خواهرش به دنیا آمده حس می‌کندکمتر مورد توجه واقع ‌می‌شود به همین دلیل در نقاشی‌های خود او را بزرگ‌تر از خود ترسیم می‌کند و همیشه خودش یک گوشه دورتر از خواهر، مادر و پدر ایستاده است.

او معتقد است والدین این کودک باید توجه موثرتری به او نشان دهند و او را در سرنوشت نوزاد تازه به دنیا آمده دخیل کنند و در مورد کارهایش از او کمک بخواهند تا خود را جدا از مجموعه خانواده حس نکند.

در بیشتر نقاشی‌هایی که کودکان ترسیم می‌کنند، همیشه یک شخصیت اصلی وجود دارد که کودک بیشترین بار احساسی خود را چه به صورت عشق و ستایش و چه به صورت ترس و دلهره‌ روی او مستقر می‌کند.


این شخصیت اصلی غالبا قبل از دیگران ترسیم می‌شود، زیرا او اولین شخصی است که کودک به او فکر می‌کند. این شخصیت اصلی، همیشه در اندازه‌ای بزرگ‌تر از دیگر اشخاص و با جزئیاتی بیشتر و کامل‌تر ترسیم می‌شود.


هنگامی که در نقاشی خانواده، یکی از اعضای خانواده وجود ندارد، می‌توان نتیجه گرفت که کودک آگاهانه یا ناخودآگاه آرزوی نبودن آن شخص را دارد. این پدیده بیشتر در نقاشی‌های کودکانی دیده می‌شود که با گذشت چند سال هنوز تولد خواهر یا برادر کوچک‌تر از خود را نپذیرفته‌اند.

بنابر این با حذف این کودک مزاحم از نقاشی، خود را در دورانی طلایی که قبل از تولد نوزاد در آن زیسته‌اند، به تصویر می‌کشند.

نقاشی به ما کمک می‌کند تا به دنیای درونی و روح کودک پی ببریم، بدانیم چه نیازهایی دارد،
آیا کودک ناسازگار یا بیمار است؟
در بزرگسالی می‌خواهد چه کاره شود ؟ و...

به دلیل علاقه بسیاری از خانواده‌ها ‌و اهمیت نقاشی کودکان تصمیم دارم در این شماره و در چند شماره آینده مفاهیم نقاشی کودکان را به ‌طور کاملا خلاصه شده، تقدیمتان کنم. مفهوم خورشید، ماه، آسمان، زمین، اتومبیل و حیوانات را در این شماره با هم بررسی می‌کنیم، لطفا توجه داشته باشید که شما به کودک، موضوع نقاشی نمی‌دهید و خودش آزادانه نقاشی می‌کشد.

برخلاف تصور رایج، نقاشی کودکان پر از نمادهای زندگی اوست. روانشناسان معتقدند خورشید نماد والدین او است. خورشید در نقاشی کودک همچنین نشانه امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به قول روانشناسان خورشید به معنی پدر است. وقتی رابطه کودک و پدر خوب است کودک خورشید را در حال درخشیدن می‌کشد و وقتی رابطه آن دو مطلوب نیست کودک خورشید را در پشت کوه ناپدید می‌کند.

ترس کودک از پدر به رنگ قرمز تند‌ یا سیاه در نقاشی دیده می‌شود. البته با یک نقاشی ما به قضاوت نمی‌پردازیم بلکه باید چند‌ نقاشی کودک را بررسی کرد.

اما برخلاف خورشید، ماه نشانه نیستی است. اغلب کودکان ماه را کنار قبر و قبرستان می‌کشند. کودکان در نقاشی خود ماه را با مرگ معنی می‌بخشند.

آسمان به معنی الهام و پاکی‌ و زمین به معنی ثبات و امنیت است. کودکان خیلی کوچک هیچ‌وقت خطی برای نشان دادن زمین ترسیم نمی‌کنند، ولی در‌ 5 یا 6 سالگی که آغاز به درک دلایل منطقی می‌کنند به کشیدن زمین نیز می‌پردازند.

در جامعه امروزی، ماشین نشانه قدرت است، به همین دلیل در نقاشی‌های کودکان مخصوصا پسربچه‌ها ماشین زیاد دیده می‌شود.

اشکان هر وقت نقاشی می‌کند یک‌ خانه و ماشین می‌کشد که خودش پشت فرمان نشسته است. آنها ماشین ندارند، اما دایی او که دارای یک خودرو شخصی است گاهی اجازه می‌دهد در حالت پارک اشکان پشت فرمان قرار بگیرد. به اعتقاد پژوهشگران ترجیح دادن کشیدن ماشین به جای آدم در این دوره خود به خود نشان‌دهنده وابسته بودن شخص به دنیای خارج و زندگی ماشینی است. البته این مسائل بستگی به سن، فرهنگ،عوامل ذهنی و... نوجوان دارد، اما کشیدن در حال راندن ماشین توسط کودک درخواست قدرت را در او نشان می‌دهد.


اگر کودک شما در اطراف خود با حیوانات سر و کار ندارد و به باغ وحش نمی‌رود باید به حیواناتی که در نقاشی‌هایش حضور دارند توجه کرد.

گاهی ممکن است کودک احساس گناه و تقصیری را که تجربه کرده و جرأت نکرده آن را ابراز کند در نقاشی و در قالب حیوان نشان دهد.

کشیدن حیوانات درنده نشانه فشارهای درونی و مخفی کودک است. مثلا کودکی که نسبت به برادر کوچک‌تر تازه به دنیا آمده‌اش حسادت می‌کند‌ در نقاشی‌اش ممکن است گرگ بکشد که این نشان‌دهنده ترس و دلهره کودک از تازه وارد کوچولو است.

تحلیل نقاشی کودک یک کار تخصصی است که شما می‌توانید با کمک روانشناسان کودک اقدام به این کار کنید.

برای این ‌که نقاشی‌های کودکتان به شما کمک کند که به اسرار درون او واقف شوید نباید بالای سر او بنشینید و به او مداد رنگی به میل خودتان بدهید. او در نقاشی کردن باید آزادی کامل داشته باشد.

در پایان نقاشی از کودک بخواهید که در مورد تصاویر کشیده شده برای شما حرف بزند. این‌گونه اطلاعات به شما در تجزیه و تحلیل نقاشی کودک کمک می‌کند.

برون‌گرا هستید یا درون‌گرا؟ خود را بشناسید

برنا: همانطور که می‌دانید، ما انسان‌ها دارای ویژگی‌های شخصیتی مختلفی هستیم، تفاوت این ویژگی‌ها در افراد موجب می‌شود که مادر موقعیتی یکسان رفتارهای متفاوتی از دیگران داشته باشیم.

یکی از این خصوصیات شخصیتی که به دلیل تاثیر بر همه جنبه‌های زندگی ما توجه زیادی را به خود جلب کرده است، «درون‌گرایی» و بعد دیگر آن «برون‌گرایی» است. برای آگاهی از چگونگی تاثیر این ویژگی بر زندگی در آغاز بهتر است با تعریف این مفاهیم آشنا شویم.

«درون‌گرایی» رفتاری است که با دیدگاه درونی، ذهنی همراه است. فرد «درون‌گرا» آمادگی بیشتری برای خودداری و تسلط بر نفس از خود نشان می دهد. این افراد کمتر تمایل به حضور درجمع دارند و بیشتر دقت خود را به مطالعه و فعالیت‌های ذهنی انفرادی می‌گذرانند.

«برون‌گرایی» رفتاری است که با دیدگاه عینی و خارجی مشخص شده و با فعالیت عملی بالاتری همراه است، افراد «برون‌گرا»  از آمادگی کمتری برای تسلط بر نفس خویش برخوردارند. معمولا نسبت به افراد درونگرا اعتماد به نفس بالاتری دارند بودن در جمع و فعالیت های گروهی را بر فعالیت های انفرادی ترجیح می دهند.

در گذشته تصور می شد که یکی از دو بعد «درون‌گرایی» بر دیگری از ارجحیت دارد. اما مطالعات اخیر نشان داده اند که چنین فرضی صحت نداشته و هر از این ویژگی ها دارای نقاط ضعف و قوتی است. در جدول زیر مهمترین تفاوت های افراد «برون‌گرا» و «درون‌گرا» در حیطه های مختلف که سبب تفاوت خواسته ها، نیازها، علایق و در نتیجه احساسات و رفتارهای آنها می شود، مطرح شده است.

«برون‌گرایی»


حل مساله: تمایل به با صدای بلند فکر کردن، خطور کردن بهترین راه حل ها به ذهن در هنگام حرف زدن، نادیده گرفتن نظرات دیگران، علاقه به شرکت در بحث های گروهی به منظور حل مشکل

ارتباطات: ترجیح ارتباط رو در رو در صورت امکان، تمایل به دیدن واکنش ها و رفتارهای غیرکلامی، نیاز به بازخورد فوری، عدم علاقه به نوشتن خاطرات روزانه یا ایمیل های طولانی، جستجو برای یافتن فرصت هایی جهت گفتگو و فعالیت های اجتماعی

تصمیم گیری: دریافت اطلاعات از دیگران قبل از تصمیم گیری تمایل به سریع عمل کردن در موقع بحرانی
تعاملات بین فردی: انرژی گرفتن از تعامل با دیگران و احساس تخلیه انرژی به واسطه تحمل تنهایی به مدت طولانی، داشتن دوستان و آشنایان زیاد

توجه و تمرکز: تمرکز زیاد روی افراد و اشیا دور و بر، ناتوانی در تمرکز به هنگام سکوت، خسته شدن از اجبار به نشستن و توجه طولانی مدت به یک شی یا موضوع، اهمیت ندادن به عوامل مزاحم

نقاط قوت طبیعی: انرژی دادن به افراد و گروه ها، توانایی سریع عکس العمل نشان دادن، به وجود آمدن احساس شور و هیجان، آشنا کردن افراد به یکدیگر

نقاط ضعف طبیعی: ندادن فضا به دیگران برای صحبت کردن، توجه نکردن به اطلاعات دیگران، ننوشتن درباره مشکلات، واکنش نشان دادن قبل از فکر کردن

چگونه باعث آزار دیگران می شوند: با صحبت کردن و جلب توجه زیاد و اجازه ندادن به دیگران برای مطرح کردن خود در جمع

سوء تعبیر دیگران در مورد آنها: شاید دیگران انها را افرادی خودخواه که برای دیگران ارزشی قائل نیستند تصور کنند.

«درون‌گرایی»


حل مسئله: تمایل به پردازش درونی اطلاعات، خطور کردن بهترین راه حل ها به هنگام سکوت و تنهایی، نیاز به افزایش دانش و آگاهی قبل از بحث درباره مشکل مورد نظر

ارتباطات: ترجیح دادن ایمیل و پیام های صوتی، اجتناب از تعاملات غیرضروری، عدم علاقه به هدر دادن وقت با بحث و گفت و گو، تمایل به فکر کردن قبل از عمل، عدم علاقه به جلسات و ملاقات های طولانی مدت، جستجو برای یافتن فرصت هایی جهت تنهایی و سکوت

تصمیم گیری: تصمیم گیری مستقل دو بدون دخالت دیگران برایشان خوشایندتر است، نیاز داشتن به زمان قبل از شروع فعالیت

تعاملات بین فردی: احساس تخلیه انرژی به واسطه تعاملات زیادی، اجتماعی و نیاز به تنهایی برای نیرو گرفتن دوباره، بودجه بندی دقیق" زمان مخصوص به دیگران"

توجه و تمرکز: تمرکز زیاد روی افکار و نظرات درونی، اغلب مشغول گفتگوی درونی بودن، لذت بردن از تمرکز در سکوت بر یک موضوع، ناراحت شدن از عوامل مزاحم

نقاط قوت طبیعی: آرام کردن افراد و گروه ها، ارزیابی موقعیت قبل از عمل کردن، گوش دادن به نظرات دیگران، مستقل عمل کردن

نقاط ضعف طبیعی: ناتوانی از در میان گذاشتن افکارشان با دیگران، مشورت نگرفتن از دیگران، تاکید بیش از حد بر نوشتن، فکر کردن خیلی زیاد قبل از اقدام به عمل

چگونه باعث آزار دیگران می شوند: با ناتوانی در ابراز عقاید، شرکت نکردن در بحث ها یا واکنش نشان ندادن نسبت به حرف های دیگران

سوء تعبیر دیگران در مورد آنها: ممکن است دیگران به اشتباه آنها را افرادی کناره گیر، خجالتی و غیرصمیمی تلقی کنند.

آشنایی ما با ویژگی های شخصیتی خود و اطرافیان مان باعث می شود که با پذیرش این تفاوت ها و احترام گذاشتن به آنها در برخورد با دیگران رفتار معقولانه تری داشته باشیم.

آزمون «برون‌گرایی»


آزمون زیر به شما کمک می‌کند تا حدس و گمان‌هایی را که در مورد این جنبه از شخصیت‌تان دارید به یقین تبدیل کرده و با توجه به شناخت و آگاهی که در مورد خودتان به دست آورده‌اید، در انتخاب شریک زندگی معقولانه تر عمل کنید.

عبارات زیر را با دقت خوانده و با انتخاب یکی از گزینه های بلی یا خیر به آنها پاسخ دهید.

عبارت
1.آیا شمار سرگرمی های متنوعی دارید؟
2.آیا فرد پرحرفی هستید؟
3.آیا نسبتا با نشاط و سرزنده هستید؟
4.آیا می توانید در یک مهمانی شاد شرکت کرده و لذت ببرید؟
5.آیا از ملاقات با افراد جدید لذت می برید؟
6.آیا معمولا در موقعیت های اجتماعی، حضور غیرفعال دارید؟
7.آیا علاقه زیادی به گردن کردن دارید؟
8.آیا مطالعه را به ملاقات با مردم ترجیح می دهید؟
9.آیا دوستان زیادی دارید؟
10.آیا خود را فرد بی قیدی می دانید؟
11.آیا معمولا در پیدا کردن دوستان تازه پیشقدم می شوید؟
12. آیا وقتی با دیگران هستید، اغلب ساکت می مانید؟
13. آیا می توانید به آسانی به یک مهمانی نسبتا کسل کننده، جان ببخشید؟
14. آیا دوست دارید برای دوستان خود لطیفه و داستان های خنده دار تعریف کنید؟
15.آیا معاشرت با مردم را دوست دارید؟
16. آیا در گفتگو با مردم، معمولا حاضرجواب هستید؟
17.آیا دوست دارید کارهایی را که سرعت عمل لازم دارند، انجام دهید؟
18. آیا اغلب فعالیت هایی بیشتر ازآنچه وقت در اختیار دارید، به عهده می گیرید؟
19.آیا می توانید یک مهمانی راه بیندازید؟
20.آیا هیجان و شلوغی زیاد در اطرافتان را دوست دارید؟
21.آیا دیگران فکر می کنند شما فرد با نشاط و دل زنده ای هستید؟

نمره گذاری: برای به دست آوردن نمره نهایی به هر گونه بلی یک امتیاز و هر گزینه خیر، امتیاز بدهید. البته در سوالات 6، 8 و 12 نمره گذاری به صورت معکوس انجام می شود، یعنی به گزینه بلی، امتیاز و به گزینه خیر یک امتیاز تعلق می گیرد. در پایان، امتیاز همه 21 عبارت را با هم جمع کنید.

تفسیر نتایج
نمره بالاتر از 14: احتمالاً شما فرد برونگرایی هستید و از این رو شما برای اداره امور زندگی خویش به انگیزه ها ومحرک های قوی نیاز دارید. احتمالاً شما بیشتر دارای دیدگاه عینی و خارجی بوده و دارای فعالیت عملی عالی هستید.ولی میزان تسلط بر نفستان نسبت به افراد درون گرا کمتر است. شما مایلید که بر محیط اطراف خود تاثیر گذارده و به رقابت با دیگران پرداخته و در مجامع عمومی بیشتر ظاهر می شوید.

نمره پایین تر از 14: امتیاز شما گویای این است که احتمالاً فرد درونگرایی هستید. شما برای شروع یا ادامه دادن کارها و فعالیت هایتان به انگیزه ها و محرک های خیلی قوی نیاز ندارید. افراد درون گرا دارای دیدگاه درونی و ذهنی هستند و آمادگی بیشتری را باری خودداری و تسلط بر نفس خویش از خود نشان می دهند. احتمالاً شما ترجیح می دهید اوقات خود را به مطالعه گذرانده و بیشتر تنها باشید و چون از تنهایی لذت می برید، کمتر مایل به معاشرت با دیگران هستید.

گاهی وقت ها، بعضی از ما به دلیل زندگی با افرادی که از نظر این ویژگی شخصی با ما تفاوت دارند، دچار تعارض هایی می شویم. از آنجایی که همیشه تغییردادن خودمان، راحت تر از تغییر دادن دیگران است، راهکارهای زیر می توانند به ما کمک کنند تا از میزان برونگرایی یا درونگرایی خود بکاهیم و بدین ترتیب با دوست یا اعضای خانواده مان صمیمت و سازگاری بیشتری داشته باشیم.

راهکارهایی برای «درون‌گرا»


1-شرکت در فعالیت های جمعی مورد علاقه
ممکن است از اینکه به مهمانی یا گردش برویم خوشمان نیاید. اما به هر حال هر یک از مابه موضوعاتی مانند یک فعالیت هنری (مانند نقاشی) یا ورزشی (مثل والیبال) و ... علاقه مندیم و از انجام دادن آنها لذت می بریم بهتر است که این کارها را به صورت گروهی انجام دهیم. در نظر داشته باشیم که منظور از ارتباط اجتماعی فقط شرکت در مهمانی نیست.

2-بالا بردن اطلاعات
گاهی اوقات اتفاق می افتد که ما در جمعی حضور داریم، همه در حال حرف زدن هستند و ما احساس می کنیم که هیچ حرفی برای گفتن نداریم. بهتر است قبل از حضور در جمع موضوعات احتمالی مورد بحث را پیش بینی کرده و در مورد آنها اطلاعاتی به دست آوریم.

3-ابراز احساسات در خانواده
برای اینکه بتوانیم احساسات مثبت و منفی خود را به دیگران ابراز کنیم، باید این کار را از صمیمی ترین عضو خانواده یا دوستمان شروع کنیم. اگر ما خود را موظف کنیم که هر روز حداقل یک بار در مورد احساساتمان با شخصی صحبت کنیم، کم کم به این کار عادت خواهیم کرد.

راهکارهایی برای «برون‌گراها»
1-شمردن اعداد
اگر ما افراد برونگرا هستیم با خود تمرین کنیم که قبل از زدن حرفی یا انجام عملی تا 10 بشماریم، واکنش های معقول تر و سنجیده تری خواهیم داشت، چه بسا در بعضی موارد تصمیم بگیریم که صحبت نکنیم و به دیگران نیز اجازه دهیم تا نظراتشان را مطرح کنند.

2-فرصت دادن به دیگران
می توانیم از یکی از اعضای خانواده یا دوست صمیمی مان تقاضا کنیم که هر گاه در جمعی زیاد صحبت می کنیم و به دیگران اجازه حرف زدن نمی دهیم، با یک کلمه رمزی ما را متوجه این موضوع کند.

3-شناختن علاقه فردی
یک انسان هرقدر هم برونگرا باشد، باز هم فعالیت انفرادی هست که از انجام آن لذت ببرد. شناسایی این علاقه و پرداختن به آن کمک می کند تا افراد برونگرا لذت بردن از تنهایی را نیز تجربه کنند و از تنهایی بی تاب نشوند.

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد

افزایش اعتماد به نفس

1-در مقابل آینه بایستید و از خود تعریف کنید:
 
این کار در کسب اعتماد به نفس، بسیار مؤثر است. هر روز صبح چند دقیقه این کار را انجام دهید. سعی کنید هنگام نگاه کردن در آینه به موارد مثبت چهره خود نگاه کرده و از آن تعریف کنید.

                                                        افزایش اعتماد به نفس 
 
۲- در حال زندگی کنید:
 
اگر در حال زندگی کنید و تمام انرژی خود را متوجه زندگی در لحظه نمایید، فردای شما هم تضمین خواهد شد. چرا که فردای شما محصول عملکرد صحیح امروز شما است. اگر عمر خود را در حسرت دیروز با نگرانی فردا سپری کنید، لحظه‌ها را از دست خواهید داد و این به معنی از دست دادن فردا نیز می‌باشد.
 
۳- دست دادن خودرا محکم‌تر کنید:
 
به اصطلاح شل و وارفته دست ندهید، به خصوص اگر نظامی هستید، محکم و قدرتمند دست بدهید و همچنین گرم و صمیمانه.
 
۴- به موفقیت‌های خود نگاهی بیندازید:
 
از موفقیت‌هایی که تاکنون داشته‌اید، برای خود لیست تهیه کرده و همراه خود داشته باشید و هرگاه احساس عدم اعتماد به نفس کردید، نگاهی به آن بیندازید.
 
۵- به خودتان تبریک بگویید:
 
حتی از گفتن جمله‌هایی مانند شب بخیر و دوستت دارم به خود امتناع نورزید. حتی برای خود جشن تولد بگیرید و در کل به خودتان برسید.
 
۶- نیروی نگاه خود را تقویت نمایید:
 
افراد نظامی به خصوص آن‌هایی که در شغل فرماندهی بوده‌اند ناخودآگاه نیروی قدرتمندی دارند، اگر می‌خواهید به این مرحله برسید، تمرین مؤثر زیر را انجام دهید: «ساچمه‌ای سیاه را در وسط سینی قرار دهید، و سعی کنید با نگاه خود از فاصله ۲ متری آن را حرکت دهید.»
 
۷- همیشه با خود مبلغی پول داشته باشید:
 
وجود مقداری پول در جیب و کیف شما، اعتماد به نفستان را زیاد می‌کند، تاکنون شما شاید این موضوع را بسیار تجربه کرده باشید.
 
۸- مهم‌تر از همه نه گفتن را یاد بگیرید:
 
بسیاری از افراد، قدرت نه گفتن را ندارند و این موارد برای آنان مشکل‌هایی ایجاد نموده است. اگر پیشنهاد یا درخواستی به شما می‌شود که میل ندارید آنرا بپذیرید، با قاطعیت اما با احترام بگویید نه.
 
۹- فکر کنید که اعتماد به نفس بی‌نظیری دارید:
 
هرگز این فکر را به خود راه ندهید که اعتماد به نفس ندارید، همیشه سعی کنید نسبت به خود فکرهای مثبت و والایی داشته باشید. اگر خودتان فکر کنید که اعتماد به نفس ندارید، چه‌طور انتظار دارید که دیگران فکر کنند که شما اعتماد به نفس دارید. فراموش نکنید که به هرچه فکر کنید، به سرتان می‌آید. اگر فکر کنید که کاری را نمی‌توانید انجام دهید به طور حتم نمی‌توایند. آنچه مهم است، فقط افکار شماست.
 
۱۰- سرعت راه‌رفتن خود را بیشتر کنید:
 
کسی که اعتماد به نفس دارد گام‌های مستحکم بر می‌دارد و هدفمند راه می‌رود. قوی، قدرتمند و پر انرژی باشید.
 
۱۱- سر خود را بالا نگه دارید:

 
این کار باعث می‌شود جریان خون از قلب به مغز (خون شریانی) و از مغز به قلب خون وریدی) به آسانی انجام پذیرد. حجم ریه‌ها افزایش یابد و در واحد زمان، اکسیژن بیشتری با خون مبادله شود. راه‌های هوایی از قبیل نای، نایژه‌ها، حلق وبینی تا حدودی در یک امتداد قرار گیرند و تنفس، راحت‌تر شود، میزان دید بیشتر شود، به برازندگی ظاهری شخص کمک کند و از همه مهم‌تر، اعتماد به نفس شخص را زیاد می‌کند.
 
۱۲- با ترس خود روبه‌رو شوید:
 
مطمئن باشید چیزی که از آن ترس دارید به آن بدی که شما فکر می‌کنید نیستند. روبه‌رو شدن با آنچه شما از آن می‌ترسید باعث افزایش اعتماد به نفس می‌شود.
 
۱۳- صحبت کنید:
 
اغلب اوقات در مورد یک موقعیت با یک شخص دچار توهماتی می‌شویم که درست نیستند، اگر شک و تردید و سؤالی برای شما پیش بیاید و آن را رفع نکنید، این شک و تردید روی رفتار شما تأثیر می‌گذارد.
 
۱۴- مغلوب نشوید:
 
چیز دیگری را انتخاب کنید. شما با یک تجربه ناموفق مغلوب نمی‌شوید، به این فکر کنید که آیا هیچکس قبل از موفقیت شکست نخورده است. تنها چیزی که احتیاج دارید یک راه متفاوت است.
 
۱۵- عذر تراشی نکنید:
 
شایع‌ترین بهانه‌ای که می‌تواند در برابر هر تغییر مثبتی آورده شود، این است که من ذاتاً این‌طور هستم یا من این‌طور بزرگ شده‌ام، خیر، عذر شما پذیرفته نیست.
 
۱۶- مهارت‌های ارتباطی خود را گسترش دهید:
 
در واقع خود باوری و اعتماد به نفس ریشه در ارتباط با دیگران دارد. داشتن ارتباط اجتماعی به افراد کمک می‌کند تا واقعیت‌هایی را در مورد خود بدانند. این افراد می‌آموزند که در درون اجتماع برخی از افراد توانایی‌های بیش‌تر از آن‌ها و برخی دیگر توانایی‌های کمتر از آن‌ها دارندو در واقع آن ها می‌آموزند که کم توان‌ترین افراد جامعه در همه ویژگی‌ها نیستند.
 
۱۷- در اجتماع بودن را تمرین کنید:
 
به فعالیت‌هایی ملحق گردید که همواره در ارتباط با دیگران باشید، مانند: باشگاه، کلاس‌های ورزشی، انجمن‌های دانشجویی و کلوپ‌های تفریحی، در این محیط‌ها همواره باید اجتماعی بوده و با مردم معاشرت کنید. پس از مدتی خواهید دید ارتباط با دیگران برایتان عادی و راحت می‌شود.
 
۱۸- از طرد شدن نهراسید:
 
یکی از عامل‌های اصلی در اعتماد به نفس پایین، ترس از عدم پذیرش (طرد شدن) است. آنچه را که فکر می‌کنید درست است انجام دهید. به یاد داشته باشید این انتظار اشتباهی است که بخواهیم همیشه مورد پذیرش و تأیید دیگران باشیم.
 
۱۹- نگرش مثبت داشته باشید:
 
سعی کنید به موفقیت‌ها و نکات قدرت خود فکر کنید. ترفند کار در این است که خود آگاه (تمرکز حواس به خود) نباشید. اعتماد به نفس پایین، تردید و دودلی هنگامی رخ می‌دهد که شما به عیوب و نقایص خود فکر می‌کنید. در عوض افکارتان را سراسر به شخصی که در حال گفت‌وگو هستید متمرکز گردانید. هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهید برد و هم اینکه طرف مقابل از توجه شما خرسند و مشعوف خواهد شد.
 
۲۰- توقعات خود را کاهش دهید:
 
همیشه عالی بودن غیر ممکن است افرادی که می‌خواهند همیشه عالی باشند هیچ‌کاری را انجام نمی‌دهند.

منطقی هستید یا احساسی؟

آزمایشی ساده برای اینکه بفهمید احساستی هستید یا منطقی؟؛ من که خودم هر چی امتحان کردم، فهمیدم احساساتی هستم و هیچ‏جوره امکان پیچاندن خودم نبود! یعنی خودم را نمی‏توانستم گول بزنم و به خودم بگویم آدم منطقی‏ای هستم. با این حال از احساساتی بودنم خیلی هم خوشحالم. شما چه‏طور؟!


این آزمایش ساده به این‏گونه است:
مطابق تصویر (1) دستانتان را در حالی که انگشتان از هم فاصله دارند، بلافاصله و بدون هیچ فکری در هم گره کنید …
(مانند تصاویر (2) و (3))

اگر انگشت شست چپ مانند تصویر (2) روی انگشت شست راست قرار گرفت، شما فرد احساسی هستید و اگر بر عکس انگشت شست راست شما مانند تصویر (3) روی انگشت شست دست چپ قرار گرفت، شما فردی منطقی هستید. اگر کمی دقت کنید، درخواهیدیافت که شما تنها یک حالت انگشتان را می‏توانید به راحتی داشته باشید و اگر بخواهید حالت عکس آن را با انگشتان اجرا کنید، قدری مشکل خواهد بود. حالتی که به راحتی برای شما مقدور است، گویای نوع شخصیت شماست...

خب… حالا که فهمیدی جزء کدام دسته‏ای، می‏توانی در ادامه خصوصیات هر دسته را بخوانی:
انسان ها به دو دسته تقسیم می شوند:

الف) افراد احساسی
ب) افراد منطقی
افراد احساسی افرادی هستند که بر پایه احساسات و عواطف خود، تصمیمات مختلف زندگی‏شان را می‏گیرند. اما افراد منطقی افرادی هستند که براساس عقل و منطق و استدلال خود تصمیم‏گیری می‏کنند. افراد احساسی، نیم‏کره راست مغزشان فعال‏تر است؛ در صورتی که افراد منطقی، نیم‏کره چپ مغزشان فعال‏تر است. افراد احساسی دارای خصوصیاتی هم‏چون خلاقیت، احساسی بودن، کلی‏نگر بودن، بلندپروازی، رؤیایی و دل‏رحم بودن و … هستند. اما افراد منطقی خصوصیاتی هم‏چون: نظم، منطقی بودن، پرداختن به جزئیات، واقع‏گرا بودن، و بالا بودن قوه تحلیل و استنتاج را دارا هستند. افراد منطقی یا احساسی هر کدام به نوبه خود عالی هستند و هیچ‏کدام بر دیگری برتری ندارد. در واقع این دو گروه مکمل یکدیگر در روابط اجتماعی سالم هستند.

فواید غیرمنتظره درمان افسردگی

درمان افسردگی ممکن است موجب بازگرداندن اعتماد به نفس و تقویت ارتباطات عاطفی فرد شود.


1- خواب بهتر

افسردگی باعث می شود که از خواب خوب محروم شوید، سخت به خواب بروید و یا خیلی زود از خواب بیدار شوید. علاوه بر این، کمبود خواب می تواند افسردگی را بدتر کند.
 
درمان افسردگی می تواند خواب شما را بهتر کند.
 
2- زندگی بهتر
 
برخی از داروهای ضدافسردگی ممکن است میل جنسی را کاهش دهند. البته همیشه اینطور نیست.
 
یک مطالعه ای نشان داد که 70 درصد افراد افسرده ای که دارو مصرف نمی کردند، دچار کاهش میل جنسی شدند.
 
درمان افسردگی ممکن است موجب بازگرداندن اعتماد به نفس و تقویت ارتباطات عاطفی فرد شود.
 
3- کاهش درد
 
درمان افسردگی می تواند احساسات شما را بهتر کند و درد را کاهش دهد.
 
افسردگی می تواند درد غیرقابل تحمل را موجب گردد. تحقیقات نشان داده که بیماران دچار آرتریت و میگرن اگر افسردگی داشته باشند، احساس درد زیادی می کنند.
 
4- بهبود سلامتی
 
درمان افسردگی می تواند از بسیاری از بیماری های جدی و مزمن جلوگیری کند.
 
افسردگی می تواند عوارضی را در بدن داشته باشد.
 
یک تحقیق نشان داد که زنانی که افسرده هستند، دو برابر در معرض خطر مرگ ناگهانی ناشی از حمله قلبی نسبت به زنانی که افسرده نیستند، می باشند.
 
پس، درمان افسردگی می تواند خطرات سلامتی را کاهش دهد.
 
5- بهتر کار کردن
 
افسردگی باعث می شود که به سختی شغل خود را نگه دارید و در آن شغل بمانید.
 
اگر شما افسرده هستید، ممکن است تمرکز کمتری بر کارهایتان داشته باشید و باعث مشکلات زیادی در کارتان شود.
 
6- بهبود حافظه و تفکر
 
آیا احساس فراموشی دارید؟ آیا نمی توانید به خوبی فکر کنید؟
  
درمان افسردگی می تواند از این تغییرات جلوگیری کند و حافظه را تقویت نماید.
 
7- زندگی شادتر
 
ناراحت و عصبانی هستید؟
 
درمان افسردگی می تواند به تقویت روحیه شما کمک کند، تنش را کاهش دهد و روابط خانوادگی را بهبود دهد.
 
8- روش زندگی سالم تر
 
چرا افسردگی باعث افزایش وزن برخی افراد می شود؟ 

این به خاطر رفتار است، کمتر فعالیت می کنید و برای راحتی خود، غذا بیشتر مصرف می کنید.
 
همچنین به علت فیزیولوژیکی نیز می باشد، مقدار کم مواد شیمیایی خاص مغز می تواند ولع خوردن شیرینی ها را زیاد کند.
 
درمان افسردگی می تواند انرژی بیشتری را به شما بدهد و باعث شود که تحرک کنید و شیوه غذاخوردن خود را تغییر دهید.
 
9- هرج و مرج کمتر و کنترل بیشتر
 
هنگامی که افسردگی باعث از دست دادن انرژی می شود، می تواند خیلی سخت به نظر آید.
 
هنگامیکه هرج و مرج بیشتر شود، توانایی شما کمتر می گردد.
 
درمان افسردگی می تواند انرژی را در مواقعی که نیاز دارید، ذخیره کند و به این وسیله شما زندگی خود را تحت کنترل درمی آورید و سازمان دهی می کنید.
 
10- روابط قوی تر با دوستان و خانواده
 
درمان افسردگی می تواند روابط اجتماعی را بهبود بخشد.
 
افسردگی باعث منزوی شدن فرد می شود، اعتماد به نفس را کم می کند و احساس دوست داشتن را کاهش می دهد.
 
درمان و داروها می تواند کمک به بازگرداندن اعتماد به نفس کند.
 
هنگامی که افسرده هستید، تماس مجدد با دوستان قدیمی بسیار سخت است. اما این بخش مهمی از بهتر شدن افسردگی می باشد.
 
11- کمک گرفتن
 
برخی از افراد مبتلا به افسردگی سعی می کنند که صبر کنند و بدون درمان بهبود یابند.
 
این یک اشتباه است.
 
مطالعات نشان داده که بدون درمان، افسردگی طولانی می شود و علائم آن بدتر می شود.
 
هر چه زودتر به یک پزشک مراجعه کنید و شانس خود را برای آینده ای سالم رقم بزنید.

سروتونین ضد افسردگی است

سروتونین یک انتقال دهنده عصبی است، بنابراین کمک به فرستادن پیام از یک ناحیه مغز به ناحیه دیگر می کند.


سروتونین چیست؟      

سروتونین، یک انتقال دهنده عصبی می باشد. به طور کلی، سروتونین یک ماده شیمیایی است که کمک می کند پیام های عصبی از یک منطقه مغز به منطقه دیگر بروند.
 
حدود 90 درصد ذخیره سروتونین در دستگاه گوارش و پلاکت های خونی است.

اسیدآمینه تریپتوفان در ساخت سروتونین نقش اساسی دارد.
 
 
نقش سروتونین در سلامت بدن
 
سروتونین یک انتقال دهنده عصبی است، بنابراین کمک به فرستادن پیام از یک ناحیه مغز به ناحیه دیگر می کند.
 
حدود 40 میلیون از سلول های مغز، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر سروتونین می باشند. این سلول ها با خلق و خو، میل جنسی، اشتها، خواب، حافظه و یادگیری، تنظیم دمای بدن و برخی رفتارهای اجتماعی ارتباط دارند.

سروتونین دارای اثراتی بر عملکرد سیستم قلبی عروقی، عضلات و سیستم غدد درون ریز می باشد.
 
سروتونین همچنین در تنظیم تولید شیر در پستان نقش دارد.
 
نقص سروتونین باعث سندرم مرگ ناگهانی نوزاد خواهد شد.
 
 
ارتباط بین سروتونین و افسردگی چیست؟
 
بسیاری از تحقیقات نشان داده که کمبود سروتونین ممکن است بر خلق و خو تاثیر داشته و منجر به بروز افسردگی، وسواس، اضطراب، هراس و خشم بیش از حد می گردد.
  
آیا رژیم غذایی بر سروتونین اثر دارد؟
 
بله. موادغذایی وجود دارند که می تواند سطح تریپتوفان را افزایش دهند. تریپتوفان، اسید آمینه ای است که در ساخت سروتونین نقش دارد.
 
غذاهای غنی از پروتئین مانند: گوشت قرمز، مرغ و ماکیان، لبنیات و آجیل دارای مقدار زیادی تریپتوفان می باشند.
 
مصرف زیاد غذاهای پروتئینی، سروتونین را افزایش نمی دهند. هنگامیکه غذای با پروتئین بالا مصرف می کنید، هم تریپتوفان و هم اسید آمینه های زیادی را وارد خون می کنید. همه این اسیدهای آمینه برای ورودشان به مغز با هم می جنگند. در آخر مقدار کمی تریپتوفان وارد مغز می شود و میزان سروتونین را افزایش نمی دهد.
 
اما مصرف مواد غذایی غنی از کربوهیدرات، باعث آزادسازی انسولین می شود و تمام اسیدهای آمینه موجود در خون به جز تریپتوفان، جذب بدن می شوند. در نتیجه مقدار زیاد تریپتوفان در جریان خون باقی می ماند و به مغز وارد می شود و مقدار سروتونین را افزایش می دهد.
 
مصرف مقدار کافی ویتامین B6 می تواند سرعت تبدیل تریپتوفان به سروتونین را افزایش دهد.
 
 
آیا ورزش بر میزان سروتونین اثر دارد؟
 
ورزش موجب بهبودی خلق و خو می شود و افسردگی را درمان می کند.
 
در گذشته پزشکان می گفتند که چند بار ورزش کردن در هفته، موجب کاهش اثرات افسردگی می شود.
 
اما امروزه آنان بر این باورند که 40 دقیقه ورزش کردن باعث تاثیرات خوبی بر خلق و خو می شود.
 
برخی بر این باورند که ورزش کردن موجب افزایش مقدار سروتونین می شود، اما هنوز به اثبات نرسیده است.
 
 
مردان و زنان به مقدار مساوی سروتونین دارند؟
 
مردان سروتونین بیشتری از زنان دارند، اما این اختلاف ناچیز است. به همین دلیل زنان بیشتر دچار افسردگی می شوند.
 
زنان دارای کمبود سروتونین دچار اضطراب و اختلالات خلقی می شوند.
 
مردان دارای کمبود سروتونین دچار اعتیاد به الکل، اختلال بیش‌فعالی و اختلال کنترل انگیزه می شوند.
 
هورمون های زنانه نیز بر مقدار سروتونین موثرند و ممکن است برخی عوارض را آشکار و یا بدتر کند. زمانی که هورمون های جنسی دائما در حال تغییر هستند، این عوارض آشکار می شوند. این زمان ها عبارتند از: دوران پیش از قاعدگی و یا بعد از زایمان و یا دوران یائسگی.

هورمون جنسی مردان تا میانسالگی ثابت است و بعد به تدریج کاهش می یابد.
 
آیا زوال عقل و آلزایمر بستگی به میزان سروتونین دارد؟
 
برخی تحقیقات نشان داده که با افزایش سن، فعالیت انتقال دهنده های عصبی کم می شود.
 
در سال 2006 پزشکان دریافتند که مقدار سروتونین در مغز بیماران دچار آلزایمر کم می باشد. این کاهش مقدار سروتونین به علت کاهش گیرنده های سروتونین می باشد و باعث کمبود حافظه در این بیماران می گردد.
 
هنوز هیچ شاهدی مبنی بر افزایش مقدار سروتونین و جلوگیری و یا تاخیر بیماری آلزایمر یافت نشده است.
 
سندرم سروتونین چیست؟
 
عموما داروهای ضدافسردگی بی خطر می باشند. ولی برخی از عوارض این داروها به نام سندرم سروتونین خوانده می شود.
 
هنگامیکه میزان سروتونین در مغز بسیار زیاد باشد، سندرم سروتونین رخ می دهد.
 
اغلب هنگامی که دو یا چند دارو که بر میزان سروتونین اثر می گذارند، با هم و در یک زمان مصرف شوند، این سندرم اتفاق می افتد. برای مثال اگر داروی میگرن به نام Triptans را همراه با داروی ضدافسردگی مصرف کنید، مقدار سروتونین افزایش می یابد.
 
علائم می تواند طی دقیقه و یا چند ساعت شروع شود و شامل: بیقراری، هذیان، تند شدن ضربان قلب، افزایش درجه حرارت بدن، عرق کردن، از دست دادن هماهنگی بدن، گرفتگی عضلات، تهوع، استفراغ، اسهال و تغییرات سریع فشار خون باشد.
 
این سندرم می تواند خطرناک باشد و باید سریعا به پزشک مراجعه کرد.
 
درمان شامل: خارج کردن دارو از بدن، تزریق مایعات در رگ، شل کننده عضلانی و دارو برای جلوگیری از تولید سروتونین است

تست شناخت شخصیت با سازهای موسیـقی!

کدامیک از این سازها را به بقیه ترجیح می دهید؟! سنتور؟ گیتار؟ پیانو؟ سه تار؟ ارگ؟ ویولون؟ دف؟ آکاردئون؟ یا ، شیپور ؟ با خواندن توصیفات زیر چندان مشکل نیست که بتوانید شخصیت خود را محک بزنید ...

سنتور: رفتار شما بسیار دلنشین است اما گاهی دیگران را از خود می رنجانید و این به دلیل شرایطی است که برای شما به وجود می آید. همیشه فکر می کنید که دیگران شما را درک نمی کنند اما این قضاوت در برخی موارد اشتباه است. یک نکته ی مهم دیگر این است که برای رسیدن به مقصد باید صبر پیشه کنید و جالب تر آنکه خود نسبت به این موضوع آگاه هستید.

گیتار: به اصطلاح شما فردی سرزنده و فعال هستید. در ارتباط خود با دیگران به دنبال واژه های درشت نمی گردید. شاید گاهی برای صحبت کردن از احساسات خود دچار مشکل می شوید ولی سعی کنید تا از آنچه هستید راحتتر باشید. کلام شما ساده اما دلنشین است و یکی از ویژگیهای شما آن است که اگر کسی را دوست بدارید نمی توانید به راحتی او را فراموش کنید. روابط اجتماعی مناسبی دارید و به شب های پر ستاره علاقه مندید.

پیانو: شما شخصیت آرامی دارید. تفکر منحصر به فرد شما، شما را از دیگران متمایز می کند. آرزوهای شما یا خیلی دور هستند یا خیلی نزدیک و بین این دو ستاره ای از آرزو برای شما چنان نمی درخشد که نظر شما را جلب کند. تخیل زیبایتان توانایی آنرا دارد تا به حقیقتی دست یافتنی و ملموس تبدیل شود حتی اگر دیگران آن را تأیید نکنند.

سه تار: اندیشه های عارفانه ای دارید. به آینده بسیار می اندیشید و آنچه در اطراف شما می گذرد برای شخصیت شما اهمیت کمتری دارد. در اثبات حسن نیت خود سعی و تلاش می کنید و در بعضی مواقع دست از آن برمی دارید. انسان مستعدی هستید و این به آن معناست که با کمی تلاش می توانید به قله های دست نیافتنی، برسید. البته بسیار خیال پرداز نیستید و دنیای ذهنی شما یک دنیای دست یافتنی است.

ارگ: شما یک فرد کاملا احساساتی هستید. با آنکه در بعضی مواقع آنرا بروز نمی دهید اما به این فکر می کنید که آیا کسی که دوستش دارید نیز به شما می اندیشد؟ بدانید که او نیز شما را تا حد امکان دوست دارد. حس و نوع عشق شما از عشق های صادقانه است که شاید برای کمتر کسی اتفاق بیفتد.

ویولون: شما فردی بسیار زیرک و باهوش هستید و متوجه نکاتی می شوید که دیگران از آنها غافلند. به زبان ساده یعنی مو را از ماست می کشید. باید در مسیر زندگی خود پا پیش بگذارید تا بتوانید موفق شوید و قبل از انجام هر کاری درباره ی آن بیندیشید تا موقعیت های خوب را شکار کنید. غرور شما قسمتی از شخصیت شماست پس نه به راحتی آنرا زیر پا بگذارید و نه آنرا سر سختانه برای خود حفظ کنید.خوشبختی شما در گرو استفاده ی به موقع از لحظه هاست، لحظه و زمان را از دست ندهید.

دف: از ارتباط با خداوند لذت می برید و این امر نشأت گرفته از اندیشه های عارفانه ی شماست. در ذهن و افکار خود به سیر و سفر می پردازید و این سفر نه به معنای سفر از شهری به شهر دیگر، بلکه از عالمی به عالم دیگر است. شما دوست دارید که در آن عالم لحظاتی را سپری کنید، در آنجا بغض خود را بشکنید و خالصانه با خدای خود حرف بزنید. شاید فکر می کنید خدا شما را فراموش کرده است اما خدا بندگانش را هرگز فراموش نمی کند.

آکاردئون: وجود شما سراسر از عشق است و شما عاشق دوست داشتن هستید. آنچه که شما گم کرده اید و به جستجوی آن می پردازید درون شما وجود دارد. به اطراف خود بیشتر توجه کنید، گم کرده ی شما بسیار نزدیک به شماست، سعی کنید مهار زندگی خود را در دست داشته باشید تا آن را بیشتر رام کنید.

شیپور: شما یک انسان خوش نشین هستید. دیگران فکر می کنند به راحتی می توانند به درون شما پی ببرند اما به واقع خلاف این موضوع است. با آنکه به طور غیر مستقیم در حل مسائل خود از دیگران کمک می گیرید اما سعی کنید تا از اندیشه های دیگران نیز به طور مستقیم بیشتر استفاده کنید!

8 راه برای تقویت حافظه

1-مکالمه و حرف زدن

هنگامی که شما با یک نفر مشغول صحبت کردن هستید، احساس رضایتمندی می کنید. تحقیقاتی در دانشگاه میشیگان راجع به انواع مختلف ارتباطات کلامی و اثر آنها بر روی مغز انجام گرفته است. این تحقیقات نشان داده که صحبت های منفی هیچ فایده ای ندارند. در حالی که اگر مکالمه ای مفید صورت گیرد، افراد مکالمه کننده عملکرد اجرایی و ادراکی خوبی را به دست می آورند و این عملکردها همان حافظه می باشد.

تحقیقات دیگری بر روی مکالمات سودمند و معنی دار انجام شد و محققان به این نتیجه رسیدند که فرد مکالمه کننده بیشتر سعی می کند که فکر طرف مقابل را بفهمد و حتی صحبت های بعدی را حدس بزند که این کار باعث تحریک منطقه ای در مغز می گردد که وابسته به حافظه است.

2- نداشتن استرس

آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده است که به آشپزخانه بروید و از خودتان بپرسید که چرا من اینجا هستم و چه کاری می خواستم انجام دهم؟ این یکی از مشکلات رایج حافظه می باشد که از استرس منشا می گیرد.

هنگامی که شما استرس دارید، هورمون کورتیزول در مغز افزایش می یابد و حافظه کوتاه مدت را از بین می برد

پس بهتر است به مغزتان آموزش دهید که در صورت مواجهه با استرس و عصبانیت، بهتر عمل کند. مدیتیشن و تنفس عمیق باعث دوری از استرس و آرامش فرد می گردد.

3- یادگیری یک زبان دیگر

محققان به این نتیجه رسیده اند که یادگیری یک زبان جدید بر روی قدرت حافظه اثر فوق العاده زیادی دارد. تحقیقات نشان داه است افرادی که با بیشتر از دو زبان صحبت می کنند (مثلا فارسی و ترکی)، کمتر قدرت حافظه خود را در طول زندگی از دست می دهند.

در ضمن هر چه قدر تعداد زبان هایی که فرد می تواند با آنها صحبت کند بیشتر باشد، کاهش حافظه کمتر است؛ برای مثال، فردی که به 4 زبان و بیشتر می تواند صحبت کند، نسبت به فردی که به 2 زبان صحبت می کند، پنج بار کمتر دچار مشکلات حافظه می گردد. و یا فردی که به 3 زبان حرف می زند، نسبت به فردی که به 2 زبان حرف می زند، سه بار کمتر دچار مشکلات فهمی می گردد.

پس از همین امروز تصمیم بگیرید یک زبان دیگر را هم بیاموزید تا حافظه تان قوی تر گردد.

4- نوشیدن آب چغندر

آب چغندر حافظه را تقویت می کند. آب چغندر دارای نیترات می باشد که در بدن تبدیل به نیتریت می شود و باعث تسریع در جریان خون و اکسیژن رسانی بیشتر می شود.

تحقیقات نشان داده است که دیوانگان و افرادی که قدرت فهم کمی دارند، فاقد اکسیژن در منطقه خاصی از مغز می باشند. نیترات می داند که کدام قسمت از بدن نیاز به جریان خون بیشتر و اکسیژن بالاتری دارد. پس این نظریه ثابت شد که غذاهای غنی از نیترات مانند: چغندر، کلم، کرفس و اسفناج می توانند قدرت فهم را افزایش دهند و باعث تقویت مغز و فکر گردند.

5- رژیم غذایی مدیترانه ای

رژیم غذایی مدیترانه ای سرعت کاهش فهم و حافظه را در افراد بزرگسال کم می کند. به طور کلی، افرادی که بیشتر از سبزیجات تازه، حبوبات، روغن زیتون و ماهی استفاده می کنند، کمتر دچار کاهش فهم می شوند.

6- وقفه تنفسی در خواب (آپنه خواب)

آپنه خواب باعث بیدار شدن فرد در نصف شب می گردد. اگر این مشکل را درمان نکنید، باعث خواب آلودگی و فراموشی می گردد. افراد مبتلا به آپنه از اکسیژن کافی محروم هستند که این امر، بر روی قشر خاکستری مغز (بافت عصبی مغز) اثر منفی می گذارد. بیشترین اثرات منفی نیز در قسمت حافظه می باشد.

7- بیماری قلبی

اگر شما دارای کلسترول بالا و فشار خون بالا باشید، علاوه بر احتمال بروز بیماری های قلبی در شما، مغزتان نیز در معرض خطر قرار دارد. 10 تحقیق در انجمن اعصاب شناسی در امریکا انجام شد و نشان داد افرادی که در معرض خطر بیماری قلبی وجود دارند، دارای نقصان عملکردهای ادراکی هستند و برعکس.

8- ورزش مغز

مغز نیز همانند عضلات، نیاز به ورزش دارد. اگر آرنج دست چپ تان به مدت 6 ماه بی تحرک باشد، برای آن چه کار می کنید؟ مغز نیز همانند آن است.
بهترین راه برای تقویت حافظه، استفاده روزانه از آن است؛ برای مثال اگر برای شما حفظ کردن شماره های تلفن سخت است، برای حفظ کردن آنها وقت بگذارید. بعد از چند وقت می بینید که تمام شماره های تلفن را حفظ هستید

موضوعات
پيوندها